responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) المؤلف : دژاكام، على    الجزء : 1  صفحة : 381

زيگموند فرويد[1] (1939- 1856 م)

روان ناخودآگاه‌

انسان را از دو جنبه مى‌توان مطالعه كرد: جنبه جسمى و بدنى، و جنبه روحى و روانى.

آنچه به جنبه‌هاى جسمى انسان مربوط مى‌شود، در علم پزشكى، و آنچه به جنبه‌هاى روحى و روانى انسان مربوط مى‌شود در (علم‌النفس) بررسى مى‌شود كه امروز به آن (روان‌شناسى) مى‌گويند. البته امروز علوم توسعه پيدا كرده‌است. مثلا خود پزشكى شعبه‌هاى متعدد يافته است. علاوه بر پزشكى علوم ديگرى نظير نژادشناسى نيز به بدن انسان مربوط مى‌شود كه امروزه مطرح است، ولى ما عجالتا به اينها كارى نداريم.

در صد ساله اخير، در حوزه روح و روان انسان، علمى به‌وجود آمده‌كه آن هم نوع خاصى از روان‌شناسى است ولى با روان شناسيها و علم النفس‌هاى گذشته تفاوت عظيمى دارد و لذا اسم آن را (روانكاوى) گذاشته‌اند. روانكاوى خود نوعى علم‌النفس و روان‌شناسى است كه به روان ناخودآگاه انسان مربوط مى‌شود نه به روان خودآگاه او، يعنى كشف شده است كه روان انسان دو حوزه و دو بخش دارد: بخش خودآگاه كه همان بخشى است كه بشر از قديم‌الايام مى‌شناخته است، و بخش ناخودآگاه كه امروز سرپنجه علم توانسته است به آن دست بيندازد.

فرق روان خودآگاه با روان ناخودآگاه چيست؟ روان خودآگاه يعنى قسمتهايى از روح و روان ما كه وجود آنها را در خودمان درك مى‌كنيم و به وجود آنها آگاهيم. مثلا در ما احساس به معناى حس كردن (كار حواس ظاهرى) وجود دارد. چشم ما مى‌بيند و خود ما هم آگاهيم كه‌


[1]1 .Sigmund Freud .

اسم الکتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) المؤلف : دژاكام، على    الجزء : 1  صفحة : 381
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست