responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام المؤلف : عاملى، جعفر مرتضى؛ مترجم محمد سپهري    الجزء : 1  صفحة : 155

حضرت را به دل گرفتند و براى جنگ با او لشكرها بسيج كردند و شمشيرها كشيدند. چه حضرت آنان را از امتيازاتى كه عمر به آنها بخشيده بود و مهم‌ترين آن‌ها امتياز سهميه‌بندى بيت المال بود، محروم ساخت.[1]

اين سياست غلط در جهتى سير كرد و چيزى را پايه‌گذارى نمود كه خلفا و دار و دسته آنها فكرش را نكرده بودند و اصولا مايل نبودند چنين مسأله‌اى پيش آيد، و اگر هم متوجّه آن بودند، ديگر راه فرارى از آن نداشتند. اين مسأله يك امر واقعى بود كه مى‌بايست آن را محافظت كرد و به نحوى به آن توجه نمود، يعنى اعتراف ضمنى و بلكه صريحى از جانب هيأت حاكمه و در رأس آنها عمر بن خطاب، شخصيت قدرتمند و با نفوذ عرب، به فضائل حسنين عليهما السّلام زيرا عمر آن دو را به رزمندگان بدر ملحق كرد تا مردم را به مقام ممتازى كه داشتند و كسى نمى‌توانست آن را ناديده بگيرد، يا خود را در مورد آن به نادانى بزند، آگاه نمايد.

روزى عمر مالى را تقسيم كرد و به اين دو، بيست هزار درهم بخشيد و به پسرش عبد اللّه هزار درهم. پسرش او را ملامت كرد و گفت: تو هجرت و سابقه مرا در اسلام مى‌دانى و با اين حال بين من و اين دو كودك فرق مى‌گذارى و آنان را بر من مقدم مى‌دارى. (معلوم مى‌شود اين مسأله در اوايل خلافت عمر اتفاق افتاده است). عمر گفت: «واى بر تو! جدّى مثل جدّ آن دو برايم بياور تا به تو هم به اندازه آنان بدهم.»[2]


[1] - به منابعى رجوع كنيد كه در مورد تبعيض نژادى بيان شد.

[2] - الامام الحسين عليه السّلام( پاورقى)، ص 309،( نقل از: تذكرة الخواص). علامه احمدى معتقد است كه اين تعليل عمر در مورد عملش، ممكن است اشاره به اين باشد كه كارى كه كرده، به خاطر انتساب آن دو به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بوده، نه به خاطر صفات و خصوصياتى كه خود دارند. شايد او مى‌خواست انظار عمومى را از آن منحرف كند. به نظر ما اگر چه ممكن است منظور عمر اين باشد، ولى با اين وجود نمى‌توانست آن دو بزرگوار را ناديده بگيرد.

اسم الکتاب : تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام المؤلف : عاملى، جعفر مرتضى؛ مترجم محمد سپهري    الجزء : 1  صفحة : 155
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست