كه بر مسند حسبت نشسته و نظر در مصالح مردم و رسيدگى به وضع
بازاريان و صاحبان حرفهها از راه مشروع به دست اوست، گرد آوردم، تا وى اداره امور
و رياست خود را بر پايه آن استوار كند. در اين كار به خدا اعتماد كردم و از او خير
خواستم و برخى از اخبار را در كتاب بياوردم و آن را به داستانها و آثار بياراستم و
در آن به عيوب كالاها و تدليس پيشهوران اشاره كردم، چنانكه خردمندان و دانشمندان
به مطالعه آن رغبت كنند، و مشهور است كه كتاب نشانه خرد نويسندگان است. آنگاه
كتاب را در هفتاد باب، هر بابى شامل فصول گوناگون، بپرداختم بدينسان:
باب نخست- در شرايط حسبت و وظيفه محتسب.
باب دوم- در امر به معروف و نهى از منكر.
باب سوم- در شراب و ابزارهاى حرام.
باب چهارم- در حسبت بر كافران ذمى.
باب پنجم- در حسبت بر دفن مردگان.
باب ششم- در دادوستدهاى نارواى بازار.
باب هفتم- در چيزهايى كه استعمال آنها بر مردان حرام يا جايز است.