اسم الکتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) المؤلف : كارگر، رحيم الجزء : 1 صفحة : 215
شرّ وارد طبيعت او شد؛ با اين وصف حركت تاريخ روبه بهبود و
اصلاح است. چون بدن انسان طبيعتا سالم است، روح او نيز بايد تابع همين قانون باشد.
پس شرّ بهعنوان فساد روح، بايد امرى عارضى، ثانوى و انحرافى باشد و انسان بايد
بتواند در طول تاريخ، سلامت روحى اوليه خود را بازيابد.
خيروشرّ در وجود انسان، به صورت دو تمايل يا دو استعداد ذاتى رودرروى
هم قرار مىگيرند. خير در وجود انسان، به سه صورت- بهعنوان استعداد حيات، انسانيت
و شخصيت- بروز مىكند. خير بهمعناى اخير منشأ مسؤوليت اخلاقى است. تمايل به شرّ
نيز در وجود انسان به سه صورت- ضعف كلى انسان، تمايل به آميختن انگيزههاى اخلاقى
به غيراخلاقى و گرايش انسان به شرارت- بروز مىكند.[1]
از ديدگاه كانت اصلاح اخلاقى انسان مستلزم وقوع يك انقلاب اساسى در
شخصيت و روحيه او است؛ يعنى، انقلاب در شيوه تفكّر و نحوه ارزشگذارى او در امور
زندگى و با صرف اصلاح خلقوخو، بهبود اخلاقى حاصل نمىشود. كانت مباحث خود را در
اين زمينه، در مؤلّفههاى ذيل پىگيرى مىكند:
2- 1. تضاد خيروشرّ
كانت مىگويد: مفهوم فضيلت- كه مورد توجّه حكماى يونان بود- اصلا
بهمعناى شجاعت است و دالّ بر اين است كه يك دشمن نامرئى (اصل شرّ)، در درون انسان
پنهان است و آنها در واقع براى مبارزه با اين دشمن درونى، شجاعت را بهعنوان فضيلت
برگزيدند. كانت چگونگى حاكميت شرّ را در اين مىبيند كه: حاكميت شرّ به صورت
مقابله و تضادّ دو اصل خير و شرّ در قالب فضايل و رذايل اخلاقى در وجود انسان
استمرار مىيابد. از نظر وى اسوه اين مقابله، تضاد ميان حضرت عيسى عليه السّلام و
مخالفان او است كه نمود فيزيكى و جسمانى آن، به شكنجه و اعدام آن حضرت انجاميد.
غلبه خير بر شرّ- كه مطلوب كانت است- بهعنوان برقرارى حكومت الهى بر
زمين
[1]. ايمانوئل كانت، دين در محدوده عقل تنها،
ترجمه منوچهر صانعى،( تهران: نقشونگار، 1381)، ص 30( مقدمه).
اسم الکتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) المؤلف : كارگر، رحيم الجزء : 1 صفحة : 215