اسم الکتاب : اوضاع سياسى اجتماعى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى المؤلف : حسين زاده شانه چى، حسن الجزء : 1 صفحة : 117
نواحى تحت سلطه خويش حكومت كردند. دهه آخر
عصر غيبت صغرى، دوره شكلگيرى قدرت آل بويه بود و در طى آن پايههاى اقتدارشان را
محكم ساختند، بهگونهاى كه اندكى پس از غيبت صغرى، يكى از مقتدرترين دولتهاى
اسلامى و بزرگترين دولتهاى شيعى را برپا كردند.[1]
درباره مذهب بويهيان اختلاف است.
برخى آنان را شيعه امامى، و دستهاى زيدى مىدانند؛ ولى شواهد و
قرائن، بيشتر به زيدى بودن ايشان گرايش دارد. ارتباط نزديك سران آل بويه، بهخصوص
ركن الدوله با برخى امامان زيدى، و نيز سخنان آنان، كه نشاندهنده اعتقادشان به
ايشان مىباشد،[2] اين
احتمال را بيشتر تقويت مىكند. با اين حال، شواهدى نيز در دست است كه امامى بودن
برخى از آنان را تداعى مىنمايد[3] اما آنچه
به نظر مىرسد اين است كه گويا، باتوجه به قلمرو گسترده حكومتى آل بويه ايران،
ايشان حقيقت مذهب خود را آشكار نمىساختند. سياست تسامح آنان و حمايتهايشان از
شيعيان و علويان در توسعه علمى و فرهنگى و سياسى تشيع، پس از غيبت صغرى تأثير
بسيارى داشت، ولى به جهت شكلگيرى اوليه اين دولت در عصر غيبت صغرى، در اينجا از
آن ياد شد.
امارتهاى ديگر
گذشته از دولتهاى بزرگ يادشده، در برخى مناطق ديگر، خاندانهايى از
علويان كه بهطور عمده زيدى مذهب بودند، امارتهايى داشتند، از جمله در نواحى حجاز
و يمامه، كه مهمترين آنها بنى اخيضر از سادات حسنى بودند و از سال 251 تا 305 ق
بر مكّه و يمامه امارت كردند. مؤسس اين امارت، اسماعيل بن يوسف بود كه در سال 251
ق، در طى يك شورش، مدينه را تصرف نمود و پس
[1] - ر. ك: زرينكوب، تاريخ ايران، ج 1، ص 115. ابن
اثير، همان، ج 3، ص 130 و بعد از آن.
[2] - ر. ك: به كوشش مادلونگ، اخبار الائمة الزيديه، ص
103 و بعد از آن و نيز ص 248.