در نزد محققان و عالمان، نكوهيدهتر از تعصب
كور و جانبدارى مبتنى بر منافع صنفى و سياسى و اجتماعى، برجسته كردن برخى از حقايق
و رخدادها و اغماض و حذف كامل برخى ديگر از آنهاست.
آقاى براون در نخستين صفحات كتابش به درستى به غفلتهاى فتحعلى شاه
در جنگهاى اول ايران و روس و كاستىهاى ارتش يا قشون ايران در آن روزگاران
مىپردازد. اينها حقايقى است كه نه تنها آقاى براون بلكه غالب محققان داخلى و
خارجى به آن توجهى بسنده كردهاند، امّا آنچه در اين زمينه، آنهم پس از گذشت قريب
يكصد سال بعد از جنگهاى ايران و روسيه، از آقاى براون انتظار مىرفت، نگاهى هم،
هرچند كوتاه و در حدّ اشاره به اين حقايق بود كه نقش عمده انگلستان در شكست ايران
از روسيه در شبيخون اصلاندوز، خصوصا همراهىهاى آقاى سرگور اوزلى و منشى او آقاى
جيمز مورير، با ژنرالهاى روسى عليه ايران چه بود. چرا عباس ميرزا با حركت مورير از
مسير قواى ايران به سوى تفليس براى گفتگو با روسها مخالف بود و چرا آقاى اوزلى بر
حركت از همان مسير كه مىتوانست به وقوف دقيق مورير بر مراكز استقرار قواى ايران
منتهى شود و نهايتا در شرايط علاقه شديد انگليسها به پيروزى روسها بر ايران،
اطلاعات مورير، در اختيار روسها قرار گيرد، اصرار داشت.
آقاى براون به حق مىنويسد كه اگر دولت امير نظام مىپائيد، شاه
ايران به زودى شاهد تكوين ارتشى منظم و آموزشديده بود، امّا او نمىنويسد كه چرا
آقاى شيل در تمام دوره صدارت امير كبير، مشكلاتى مستقيم و غير مستقيم براى دولت
امير پديد آورد و آنجا كه لازم شد از حسن خان سالار، پسر آصف الدوله وابسته به
انگليسها كه عليه دولت مركزى شورشى گسترده را در خراسان به راه انداخته بود، دفاع
و جانبدارى كرد.
اغماضهاى آقاى براون در تاريخنويسى به سود يك جريان و عليه جريانى
ديگر، در كتاب حاضر تنها به آنچه در باب نمونههايى چون جنگهاى ايران و روس و يا
بابيه نوشتيم منحصر نمىشود، امّا در باب نكوهش از مرحوم شيخ فضل اللّه نورى نيز
يكسره به راه و اعتقاد تقىزاده و همفكران او رفته و تصريحا و تلويحا كوشيده است تا
مخالفتهاى شيخ با مشروطيت را يكسره بر بنياد منافع شخصى و نفسانى تبيين كند.
قصد ما اين نيست كه در اين زمينه با جانبدارى از شيخ و يا نقد آراء
او و يا علماء و مراجع مخالف عملكرد شيخ بپردازيم. سخن بر سر ارائه نمونه ديگرى
است از يكسونگرى تاريخنويسى آقاى براون.
اينها نمونههايى بود از كاستىهاى اثرى كه در پيش روى داريد، امّا
مگر كدام اثر و كدام نوشتهاى است كه از كاستى و عيب پيراسته باشد. مهم اين است كه
انقلاب ايران، علىرغم تمام كاستىها،