اختيار خود داشت. ستار خان، همراه حدود 200
تن سوار، هنوز مقاومت مىكرد. بيرحمى نفرتانگيز قرهداغيها مردم شهر را مجبور كرد
كه مجددا اسلحه به دست گيرند و رحيم خان از شهر بيرون رانده شد. سپس ستار خان به
نحو احسن خود را نشان داد. البته قفقازيها، كه وى معمولا مهارت برتر آنها در جنگ
را تكريم مىنمود، به وى كمك كردند. امّا بيهوده است اگر بخواهيم انكار نمائيم كه
وى شخصا شجاعت، اعتدال و مهارت عظيمى را در هدايت آنچه كه بهنظر مىرسيد يك
مبارزه نااميدانه باشد. بنمايش گذاشت. پيروانش به وى التماس مىكردند كه خود را در
معرض خطر قرار ندهد.
زيرا معتقد بودند مرگ وى مفهومش انهدام آرمان مشروطيت خواهد بود. وى
از گوشفرادادن به اين استدلالها امتناع مىورزيد و پاسخ مىداد كه مفهوم چنين
باريكبينيهايى را درك نمىكند و جاى وى در خط مبارزه مىباشد. در آن موقع رفتار
وى بدون يك نوع شكوه و عظمت ساده نبود و اين امر احساسات مساعد اروپائيان در تبريز
را جلب كرد. البته عشق وى به نمايشات تأترگونه تا حدودى در رفتار وى مؤثر بود كه
درهرصورت قابل ستايش مىكرد. پايدارى و اطمينان سرزنده وى بود كه عمدتا به نجات
تبريز كمك كرد. وى عادت داشت بگويد «خداوند در طرف ماست» و شايد تا حدودى به آن
اعتقاد داشت. شما داستان آن مقاومت موفقيتآميز، عقب راندن آن حمله شديد كردهاى
ماكو، مقاومت شديدى كه حمله عمومى نيروهاى سلطنتطلب در برابر آن مذبوحانه شكست
خورد، و حمله تدافعى نهايى بر پل «آجى» كه در شب صورتگرفت و منجر به ريشهكنشدن
ارتش محاصرهكننده گرديد. آن لحظه اوج (محبوبيت- م) ستار خان بود. اگر وى در
آنزمان كشته شده بود از خود نامى باشكوه در تاريخ باقى مىگذاشت. امّا موفقيت او
را فاسد نمود. وى شروع به غارت شهروندان بىآزار نمود؛ منزل وى مملو از غنائم بود؛
يازده دستگاه پيانوى سرقت شده زينتبخش اطاق پذيرايى وى بود؛ وى به شرابخوارى
كشيده شد؛ زنهاى بسيارى اختيار كرد؛ ديگر در صفوف جنگ و آتش مشاهده نشد، بلكه با
تنآسايى در سايه شهرت خود زندگى مىكرد. احتمالا مور در مورد داستان تأثرآور
محاصره دوم با شما سخن گفته است. يك يا دوبار ستار تا حدودى روحيه قديمى خود را
نشان داد. يكبار هنگامى كه در يك حمله تدافعى به سوى «الوار»، اكثر افراد تحت
فرمانش وى را رها ساختند امّا وى خونسردى تحسينبرانگيز خود را حفظ نموده و
عقبنشينى را با استادى تمام رهبرى نمود. مجددا هنگامى كه صمد خان حمله كرد و
تقريبا موفق شده بود، ستار خان ظاهر گرديد و در سر راه وى ايستاده و شكست را به
پيروزى تبديل نمود. امّا اينها فقط فلاشهايى در حال تمام شدن بودند. من در مورد
مراحل نهايى از ميان رفتن روحيه نظامى وى صحبت نمىكنم. پس