«از سوى ديگر روسهاى مقيم ايالت گيلان، جايى كه مرز تا حد يك خط فرضى
كاهش يافته است، از اين وضعيت جهت مسلط ساختن گروهى از تبهكاران روس بر قلمرو
ايران، به منظور ايجاد دردسر و وحشت در هرجا كه بتوانند، سود مىجويند. و هنگامى
كه مقامات محلى دخالت مىكنند، تشويقكنندگان اين بىنظميها تبهكاران را در منازل
خود پذيرفته و، با برخوردارى از حقوق برونمرزى، از دستگيرى آنها توسط پليس
جلوگيرى مىكنند. بدين ترتيب آنها از هرگونه تسهيلات جهت پناه دادن به اين افراد،
و متعاقبا اجازه دادن به آنها جهت از سرگيريهاى آشوبگريهايشان، برخوردار هستند.»
«ابراز دوستى آشكار توسط كنسول روسيه در تبريز، نسبت به راهزنان
معروف رحيم خان، كاملا مشهور است و اين دوستى تا بدان پايه پيشرفت كه افسران
روسى، در حاليكه دست در دست وى داشته، با وى عكس گرفتند. اين ماجرا اندكى قبل از
آنكه رحيم خان به اردبيل حمله نموده و آن را با خاك يكسان نمايد و با بيرحمى حتى
زنان و كودكان اين شهر را قتلعام كند، روى داد. هنگامى كه حكومت ايران موفق به
برقرارى مجدد نظم در اردبيل گرديد، رحيم خان به منطقه قرهداغ، كه بومى آنجاست،
فرار كرد. عوامل روسى، براى به حداقل رساندن ميزان موفقيت ناشى از برقرارى نظم، و
جهت حفظ تماس خود با رحيم خان، كه آنچنان براى آنها سودمند بود، حال پيشنهاد
مىكنند براى مطلع نگاهداشتن خود از وضعيت قرهداغ (عذرى كه هيچكس را نمىفريبد).
50 تن قزاق را به اين منطقه اعزام كنند.»
«در ايالت مازندران، عامل كنسول روس به حاكم ايرانى اين منطقه يك
تقاضاى غرامت فاقد جزئيات را ارائه و تهديد كرده كه اگر داوطلبانه به اين امر
رضايت داده نشود، سرباز به آن منطقه اعزام خواهد شد.»
( (نارضايى عمومى))
«حكومت ايران به اعتراض به سفارتخانه روسيه در تهران ادامه مىدهد،
امّا وعدههايى كه آزادانه توسط وزيرمختار آن قدرت داده مىشود، هيچ نتيجه ملموسى
را بهبار نمىآورد.» امّا آيا اين ديپلمات شخصا بهقدر كافى قدرتمند هست كه
افسران و سربازان روسيه را، كه اقدامات قابل نكوهششان فقط