«اگر بريتانيا به هيچ اقدامى دست نيازد،
عقيده مردم ايران عليه اين كشور تغيير خواهد يافت. و اين امر چه تأثيرى بر 62
ميليون از اتباع مسلمان ما خواهد داشت؟»
«شايد از شنيدن اين سخن تعجب كنيد كه، اگرچه من بندرت مىتوانستم
روسها را تحسين كنم، امّا در شش ماه قبل كموبيش يك طرفدار روسيه بودم!»
به دلايل روشن نمىتوانم نام نويسنده اين نامه را، كه شخصا با او
آشنائى ندارم و به ابتكار خود اين نامه را به من نوشته است، زيرا از علاقه من به
ايران اطلاع داشته، فاش كنم. چنين نامههايى- و من از اينگونه نامهها، كه حاوى
لحن حتى شديدتر بودهاند، از ديگر اشخاص نيز دريافت داشتهام-، در مقايسه با
مراسلات خبرنگاران حرفهاى كه لزوما بايد چيزى بنويسند و نوشتههايشان احتمالا
غرضآلود مىباشد، از قدرت مجابكنندگى بيشترى برخوردار هستند. بدبختانه در مواردى
از اينگونه، غالبا انتشار محكمترين شواهدى كه شخص در اختيار دارد غيرممكن است و
حتى خاطرنشان ساختن منبع آن نيز بندرت ممكن مىشود. ارائه دلايل مطمئن در مورد
وقايعى كه در يك كشور دور در حال وقوع است، و صاحبان منافع قدرتمندى از مخفى
نگاهداشتن اين دلايل سود مىبرند، بسيار دشوار است. در 13 ژوئيه 1909، سر ادوارد
گرى در پاسخ سئوالى از جانب آقاى فلين، اعتراف كرد كه علاوه بر محافظان مغولى
سفارتخانه، حدود 4000 تن از سربازان روسى در تبريز، 1700 تن بين رشت و قزوين، و
حدود 600 تن ديگر در نقاط شمال ايران هستند، و اين افراد جهت حفاظت از جان و مال
خارجيها در برابر احتمال خطر، در اين نقاط مستقر شدهاند و به محض آنكه اين احتمال
خطر ديگر وجود نداشته باشد، اين سربازان از اين مناطق بيرون برده خواهند شد.
واژههايى كه براى بيان اين شرط به كار گرفته شدهاند، بدبختانه منتخبند. زيرا اگر
منظور از بكارگيرى اين واژهها جدى است، آيا هيچ نقطه مسكونى در اين جهان هست كه
بتوان گفت در آن «هيچ احتمال خطر مالى و جانى» وجود ندارد؟ امّا اگر در كاربرد اين
واژهها منظور جدى در ميان نبوده- اگر ما از كلمه «احتمال» معنى «احتمال منطقى» را
درك كنيم- پس مىتوان انصافا سئوال كرد كه آيا هيچگونه زمينهاى براى ترس از چنين
خطرى وجود دارد يا خير، و، از سوى ديگر، آيا خطراتى كه قبلا وجود نداشتند عملا با
حضور اين سربازان روسى در خاك ايران به وجود نمىآيد؟ ما دلايل خبرنگار يك روزنامه
روسى را، جهت اثبات اينكه رفتار سربازان روسى در تبريز تا چه حد خودسرانه و
خشمبرانگيز بوده است، و نيز مشاهدات يك ناظر مستقل انگليسى را در رابطه با رفتار
اين سربازان در بندر انزلى نقل كردهايم.
حال بگذاريد شهادت يك خبرنگار از روزنامه فرانسوى «لوسيكل»(Le Siecle) را، در رابطه با رفتار