مىرسيد. انگلستان و روسيه به شاه اصرار
مىكردند به جاى مشروطهاى كه منهدم ساخته بود، نوعى مشروطيت ديگر، به عنوان تنها
وسيله ممكن برقرارى نظم و آرامش، اعطاء كند. در حاليكه شاه همچنان دلمشغول به دادن
وعدههاى طفرهآميز بود كه فقط آنگاه كه تصور كرد مىتواند موفق به كسب وام مشتركى
از اين دو قدرت گردد، ظاهرى تقريبا قطعى يافت. زيرا نه تنها براى مخارج عادى
روزمره، بلكه براى ادامه محاصره تبريز پول فورى مورد نياز بود. پيشنهاد يك وام
مشترك 400 هزار پوندى، كه مجلس در شروع كار خود آن را رد كرده بود، پس از كودتا
مجددا طرح گرديد. روسيه به اعطاى اين وام مشتاق بود، امّا انگلستان علاقهاى نداشت
و تنها به دو شرط راضى به اعطاى اين وام بود:
1. اين وام نبايد براى سركوب مشروطيت به كار گرفته شود، بلكه بايد به
نحوى مورد استفاده قرار گيرد كه اهرمى باشد براى حمايت از آن.
2. مصارف اين وام بايد توسط تضمينهاى مناسب مورد كنترل قرار گيرد[1].
شاه، در پاسخى به يادداشت يكساله[2]
دو قدرت كه شديدا بر انعقاد مجلس جديد تأكيد داشت و در 14 نوامبر 1908 دريافت كرده
بود، در 18 سپتامبر پيامى به مضمون ذيل ارسال كرد:-
«من در حال اتخاذ تصميماتى براى تشكيل مجلسى منطبق با نيازهاى كشور و
مذهب، و بدين ترتيب وفاى به وعدههاى خود هستم. اميدوارم بتوانم اعلاميهاى جهت
انعقاد مجلس در تاريخى كه در مراسله ارسالى آن دو قدرت ذكر گشته، صادر كنم. امّا
تا زمان اعاده نظم در تبريز، يعنى هنگامى كه حكومت ايران وقت آزاد جهت اتخاذ
ترتيبات لازم را داشته باشد، پارلمان افتتاح نخواهد شد[3].»
بهنظر مىرسد آقاى مارلينگ، كاردار بريتانيا، هيچگاه اميد زيادى به
اينكه هيچگونه اصلاحات واقعى تحت نظارت عاليه محمد على شاه انجام گيرد، نبسته بود.
نامبرده در يادداشتى به تاريخ 10 سپتامبر 1908 مىنويسد[4]:-
«همان لحظه اوّل وى [آقاى بيزوت(Bizot) ، مشاور مالى] توانست به حضور شاه برسد. وى
تصميم داشت در اين ملاقات نحوه رسوايىآميز اتلاف درآمدهاى كشور را طرح كند. امّا
استقبالى كه
[1] - كتاب آبى[ كد 4581]، ص 179، شماره 234، مورخ 5
سپتامبر 1908.
[2] - همان مرجع، ص 1- 180 شمارههاى 238 و 239، مورخ
31 اوت و 3 سپتامبر 1908.