پناهندگان داده و متعاقب آن مظفر الدين شاه
مشروطيت را اعطاء كرده بود، از محبوبيت بىحدى در بين حزب اصلاحطلب برخوردار بود،
تا آنكه برملا گشت كه در حال مذاكره با روسيه است در مورد مسائلى و از جمله مسئله
ايران، بلافاصله سوءظن برانگيخته شد. زيرا آنچنانكه ايرانيان مىگويند، «دشمنان
سه گونهاند،: دشمنان، دشمنان دوستان، و دوستان دشمنان.» روسيه، زادگاه حكومتهاى
مطلقه غيرقابلكنترل، و دشمن ديرينه آزادى در تمامى اشكالش. منهدم كننده بسيارى از
ملتهايى كه زمانى آزاد بودند، از نظر مشروطهخواهان به مثابه مرگبارترين دشمن تلقى
مىگرديد و اگر انگلستان درصدد برقرارى دوستى با اين كشور بود، ديگر چگونه مىتوان
آن را يك دوست قابلاعتماد تلقى كرد؟ و بدينترتيب همچنان كه اطلاعات مربوط به
پيشرفت و ماهيت اين توافقنامه به خارج درز مىكرد، بدگمانى افزايش يافت تا آنكه بر
اثر سرخوردگى آنان كه اميد داشته كه در انگلستان يك دوست قدرتمند و همدرد، اگرنه
يك حامى فعال نهضت آزادى- به دليل نمونهاى كه در حمايت از خود نشان داده بود- را
بيابند، اين سوءظن تبديل به يك خصومت تلخ گرديده بد نيست دولتمردان انگليس ابزارى
را جهت قضاوت و در مورد تأثير اين توافقنامه بر افكار عمومى ايران روياروى خود
داشته باشند. زيرا از زمان رشد مطبوعات آزاد در اين كشور، چنين افكارى به وجود
آمده است و اين چيزى است كه چند سال قبل وجود نداشت و بنابراين در اينجا ترجمه
كامل يك سلسله مقالات برجسته پيرامون اين مسئله را كه در روزنامه حبل المتين، مورخ
سپتامبر 1907، منتشر گرديده است، ارائه خواهم داد. نخستين مقاله از اين رشته
مقالات در شماره 112 آن روزنامه مهم، مورخ 9 سپتامبر، يعنى قبل از آنكه محتواى
توافقنامه علنى شود، درج گرديد و متن آن به شرح ذيل است:
«راجع به معاهده روس و انگليس»
زياده از دو سال تمام است كه مسئله اتحاد روس و انگليس در ممالك آسيا
موضوع بحث و محل مذاكره دواير پلتيكى و جرايد سياسى است. يعنى از وقتى كه روس در
جنگ اقتصادى شرق آن شكست فاحش را خورد و از طرف خاور دور يكباره نااميد و مأيوس
شد، و ضمنالعقد دانست كه اين نيرنگ و گرفتارى را دولت انگليس در منچوريا و چين
برايش فراهم آورد، و اكنون دستتنها با بحران ماليه نمىتواند مشغول كار شود. صلاح
و صرفه خود را در اتحاد با انگلستان ديده.
«همهكس مىداند كه يكى از پلتيكهاى عمده انگليس در ممالك ديگران
پيدا كردن يك