و شترخانه سلطانى و قطارهاى مخصوص وزراء و
امراء و اعيان هم در ركاب بود، مىتوان گفت، قريب به هشتاد هزار رأس حيوان از براى
حمل و نقل در اردوى آنها بود.
وقايع ماه جمادى الآخرة سنه 920
روز اول ماه مذكور، اردوى همايون داخل در شهر ارزنجان شد.[1] همدم پاشا كه بيگلربيگى ولايت
قرامان و در طفوليت همبازى سلطان بود، در همين روز، در شهر ارزنجان مقتول گرديد.
(چون قبل از اين كه اردوى سلطانى داخل حدود ايران شود، همدم پاشا را با ابوابجمعى
خود، مأمور تفتيش معابر اردو كرده بودند. پاشاى مشار اليه، چند روز طى منازل و قطع
مراحل نموده، جز خرابى و بيابى چيزى نديده برگشت و شكايت از خرابى راهها و
پريشانى لشكر نمود. سلطان ديد كه اگر اعتنا به حرفهاى همدم پاشا نكند، در آينده
كار مهم سوق الجيش گرفتار صعوبت خواهد شد. گريهكنان حكم به قتلش داد) و منصب
بيگلربيگى ولايت قرامان به زينل پاشاى قاپوجىباشى مرحمت گرديد. و مناصب و مأموريت
بعض امرا نيز تبديل و تغيير يافت. چون جاسوسها خبر آوردند كه شاه اسماعيل، عجالة
بالفعل، خيال جنگ با عثمانيان ندارد و مىخواهد كه معبر اردو را خراب كرده، لشكر
عثمانى را در وقتى استقبال نمايد كه برف ببارد و از عدم آذوقه گرفتار پريشانى
شوند؛ محض اينكه اين خبر در اردو شايع نشود، جاسوسها محبوس گرديدند. با اين جمله،
امناى دولت در صحّت و عدم صحّت اقوال جاسوسها متردد بودند؛ اما عريضهاى كه محمد
بيگ بن فرخشادبيگ آققويونلو با آب پياز نوشته و با عريضه ذيل فرستاده بود، اقوال
جاسوسها را تصديق كرد.
صورت عريضه محمد بيگ بن فرخشادبيك
عرضه عرصه عظمت و جلال لا يزال عاليا بعون الملك المتعال آنكه، در
اواخر ربيع الآخر- عمّت ميامنه- فرمان قضا جريان با حاجب قديمى والد ماجدم، قدوة
الأماجد و الأعيان احمد جان- زيد قدره- بر وجه ستر و خفا، به اين بنده بىريا در
رسيد و در گوشه تنهايى با كمال مبتلايى آهسته آهسته گشاده و نهانى نهانى خوانده؛
هر سطرى را كه با شوق و نشاط مطالعه
[1] - ارزنجان در سى و شش فرسخى جنوب غربى ارزن الروم
واقع، بلده كمآبى است، ظروف و اوانى مسين اين شهر بسيار ظريف و مقبول است.
احرامهاى نازك مانند تنزيب از پشم مىبافند. مسجد جامع حاجى عزت پاشا، يكى از
نوادر آثار اسلام محسوب مىگردد. مركز اردوى چهارم دولت عثمانى است.
پانزده هزار نفس از اهالى، در اين
شهر سكونت دارند. عمارت حكومت و دائره عسكريه و سربازخانههاى معتبر، مريضخانه،
معلمخانههاى درجه سوم و دوم، تلگرافخانه و خانههاى بسيار قشنگ به اين شهر زينت
داده است. دهاتش بسيار معمور و باغدار و حاصلش گندم و جو و چودار و پنبه و برنج و
ترياك و حرير است. قورخانه و باغخانه، ماهوتبافخانه، كرباسبافخانه، خياطخانه و
ساير كارخانجات نظامى اردوى چهارم نيز از براى اهالى منابع ثروت و سامان است./
عارف.