responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام المؤلف : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    الجزء : 1  صفحة : 67

مى‌برند. هجوم بر سر آن بيچارگان برده، آن بى‌گناهان را طعمه شمشير ساختند و از نقد و جنس، هر چه به دستشان رسيد تاختند و به ايران آمده، به اردوى شاه كه از خراسان عودت نموده بود، ملحق شدند. چون اولاد و اعقاب تجّار از دست اين ظالم‌ها به شاه اسماعيل عارض شدند، شاه اسماعيل سردار جلاليان را فرمود كشتند و افراد آنها را نيز قسمت به تومان‌هاى امرا نمودند؛ اما از اموال منهوبه دينارى از آنها نگرفت. مجموع نفوس آنها را مورخين پانزده هزار خانوار ضبط كرده‌اند.[1] انتهى.

در همين سال كه شاه اسماعيل به عزم تسخير بلاد واقعه در ماوراءالنهر از هرات متوجه آن سامان شده و در ميمند و فارياب ايلچى‌ها و هداياى عبيد خان و تيمور سلطان را قبول كرده، حكومت بلخ و شبرغان و اندخود را به بيرام بيگ قرامانى داده، برگشته و در قم در قشلاق بود و محمد آقاى ايشيك‌آقاسى‌باشى نجم كه به نزد بابر پادشاه فرستاده شده و از آن پادشاه آنچه تصور و خيال كرده بود نديده مأيوس برگشته بود، از روى غرض به عرض رسانيد كه بابر پادشاه خيال سركشى را دارد. بنابراين شاه اسماعيل مصمم فرستادن لشكر به آن جانب شد.

چون نجم ثانى كه وكيل دولت بود، مى‌خواست تلافى از بابر پادشاه كند، استدعاى سردارى اردو نمود. شاه هم او را سردار نصب نموده، در همين سال نهصد و هفده روانه خراسان گردانيد كه تفصيل اين فقره در موقعش معروض خواهد افتاد. نامه سلطان بايزيد عثمانى را كه مآل آن را به تركى در حقيقة التواريخ نوشته بودند و نگارنده به فارسى ترجمه كرده، در ذيل اين فراز مى‌نگارد، در همين سال به شاه اسماعيل دادند.

خلاصه ترجمه نامه سلطان بايزيد

بعد الالقاب. اى جوان كم‌تجربت! باز نصيحتى از پدر بشنو! از براى پذيرائيدن مذهب جديدت، خون مسلمانان را مريز! و وعيد «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها»[2] را از جلو نظر دقت خود دور مينداز! طريقه اجداد عظامت- انار الله براهينهم- را مسلك خود قرار بده! فرستادن پوست شيبك خان، سلاطين شجاعت آئين عثمانيان را گرفتار خوف و تلاش نمى‌كند! بعض اشخاص ملعنت اختصاص را به اين مملكت فرستادن، جهلاى نيك و بد نفهم اين ممالك را به توسط آنها بالاغفال به ايران كوچانيدن و در راهگذارشان آبادى‌ها را تاراج و اهالى مسكونه را مقتول گردانيدن، كار دزدان است، نه كار پادشاهان! مملكت ايران مشابه پل است، واقعه فى ما بين دو اقليم بسيار وسيع اسلام‌نشين.

اين پل محتاج به يك محافظ با اقتدار است كه در هنگام لزوم در سر پل جلو دشمن اسلام را


[1] - بنگريد: خلاصة التواريخ، ج 1، ص 117

[2] - نساء، 93

اسم الکتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام المؤلف : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    الجزء : 1  صفحة : 67
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست