و الحمد لله وحده اوّلا و آخرا و الصلاة على نبيّه محمّد و آله و
صحبه ظاهرا و باطنا.[2]
استطراد مؤلف راجع به طريقه حيدريّه
پيروان اين طريقت، امروز هم در بعض جهات آناطولى- آسياى كوچك- در
كسوت بكتاشيه پيدا مىشوند كه معروف به حيدريه و رازيه و سبعيه هستند. دراويش
اينها، كلاه مخروطى هفت تركدار سرخ رنگ بر سر و خرقه چهل وصله دربر كرده، غالبا
تبر يا چوبى در دست نگاه مىدارند و در جاى كشكول، سفرهاى از تيماج از كمر
آويخته، اسباب غليان چرس و غيره را كه در انظار منفور و مقدوح عامه است، در آن
سفره پنهان مىكنند. نظر به زعم و اعتقاد آنها، جزوى از اجزاى الوهيت خداوندى به
جناب على عليه السلام حلول كرده و به واسطه همين قوّت، باب خيبر را كنده است. بعد
از ايشان همان قوّت، به جناب سيّد الشهداء و از او هم به امام زين العابدين و امام
محمد باقر و امام جعفر صادق و ابو السادات امام موسى الكاظم عليهم السلام و بعد از
ايشان به امام ابو محمد القاسم حمزه جدّ امجد شيخ صفى الدين رسيده است.
اما بعد از امام ابو محمد القاسم حمزه، امامت مقطوع و منقلب به مشيخت
شده به احمد الاعرابى و به همين واسطه به جلال الحق حيدر ثانى حلول كرده است و
جلال الحق خواسته است كه اين قوّت را ظاهر سازد؛ چون از جانب حق اجازتى به آن درجه
نداشته، موفق به مقصود نشده است.
حضرت شاه اسماعيل كه ظهور كرده به اجازت يزدان پاك اولا قاتلان آباء
و اجدادش كشته، انتقام كشيده، بعد مذهب حق را شايع ساخته است. اما بعد از آن
بزرگوار به اغواى علماى رسوم، باز مردم به وادى ضلالت افتادهاند.
بنگ را آئينه اسرار، و شراب را مهيّج عشق، و چرس كشيدن را دم زدن، و
شراب خوردن را نشئهمندى، و محبوب را آئينه جمال الله، و بوسه گرفتن را گل چيدن، و
لواط كردن را وصل روح، و محبوبه را جلاء القلوب، و آغوش كشيدن را آفرينش،
مىنامند. در طريقه آنها لواطه به رضاى طرفين مباح است! و اگر هر زن منكوحه نصف
مهرش به شوهر ببخشد، در غياب شوهر مختار است كه موقّتا منكوحه ديگرى شود! در هنگام
بزم و رزم، شراب را به قدر كفايت نوشيدن و در وقت توجه و ذكر چرس كشيدن و در زمان
غلبه عشق و غرام دوغ وحدت آشاميدن و در وقت ضرورت در تاريكى و به رضاى طرفين يك
منديل نازك را اول
[1] - يكى از منازل قمر( منزل بيست و پنجم) كه به دليل
موقعيت آن، اين چنين مورد تشبيه قرار گرفته است.
[2] - منشآت فريدون بيك، ج 1، صص 311- 312؛ نوايى، شاه
اسماعيل، صص 620- 623