responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام المؤلف : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    الجزء : 1  صفحة : 27

كلاهشان دوخته علامتى قرار دهند و آنها هم همان‌طوركه فرموده بود كردند. امير تيمور كه به خدمت شيخ رسيد، فرمودند كه از قرار معلوم جمعى از مريدان ما از روم اسير كرده به ايران آورده‌ايد كه مهاجرت به تركستان بدهيد. حال اينكه آنها مجاهدين دين و محافظ ثغور مسلمين هستند؛ نبايد آنها را از اوطانشان دور كرد. پس لازم و لا بد است كه آنها را از براى جلوگيرى روميان در آن حدود ساخلو گذاشت كه مسلمانان از شرّ روميان در بستر آسايش و امان بغنوند.

امير مشار اليه كه اين فرمايش را از آن مرشد خير خواه شنيد، منافع اسلاميه را درين فرمايش ديده، اموال منهوبه آنها را مع زيادة رو كرده، به اوطانشان معاودت داد. مهاجرين چون اين عاطفت گران قيمت را از شيخ مشار اليه ديدند، مريدى او را بالطّوع و الرضا قبول كرده، دست بيعت به مشار اليه دادند و انابه گرفتند.[1]

مختصر: نظر به اين نفوذ فوق‌العاده‌اى كه مقام مشيخت داشت، لازم مى‌آمد كه در وقت فرصت، شيخ صدر الدّين يا شيخ صفى الدين خروج كرده، دولت شيخيه را تشكيل نمايند و حال اينكه هيچ‌يكى ازين بزرگواران، عار خروج على السلطان را قبول نفرموده، با ملوك و سلاطين معاصرين خودشان، بناى حسن معاشرت و نصيحت را گذارده، فقط بنام نيكو و حفظ اعتبار و حيثيت معنوى اكتفا نمودند.

بعد از وفات صدر الدين فرزندش سلطان خواجه على [832] بر مسند مشيخت جلوس نموده، پس از اندك مدتى محض ايفاى وجيبه حج عازم حجاز مغفرت طراز گشت و دست اجازت مشيخت را به حاجى بيرام ولى انقروى كه اسمش در فوق مسطور شد، داد و او نيز در روم طريقت بيراميه را تأسيس نمود.

[شيخ جنيد و آغاز فعاليت سياسى خانقاه شيخ صفى‌]

چون در هنگام معاودت، در اثناى راه، واصل رحمت الله شد، فرزندش شيخ ابراهيم [م 851] بعد از تكفين و تدفين پدر به اردبيل آمده، به مقام پدر جلوس نمود. زمانى نگذشت كه ايشان هم بدرود زندگانى گفته، در خانقاه ابدى خلوت گزيد. بنابراين پسرش سلطان شيخ جنيد [م 864] بر مسند شيخيّت استقرار يافت.

آنگاه كه چند صدهزار خلق را ملازم درگاهش ديد، هواى سلطنت در دماغش بناى جنبش نهاد. لهذا عادت و قيافت و رفتار درويشانه آبا و اجداد را ترك نموده، منهمك عادات مخصوصه پادشاهان و متهالك اكتساى لباس‌هاى فاخر منسوب حكم داران گشت.

جهانشاه قره قويونلو كه در آن زمان پادشاه ايران بود، اطلاع از وضع و حركات سلطان‌


[1] - درباره بنگريد: خلاصة التواريخ، ج 1، ص 32- 33؛

اسم الکتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام المؤلف : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    الجزء : 1  صفحة : 27
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست