و درياچههاى ممالك اسلامى شرح داده شده
است. ضمنا در آن از عقايد و سنن مردم مسلمان اين نواحى ذكرى رفته و از تمدن قديم
اين مردم شرحى مفصل آمده است. ما در آن به اسامى اسلامى مدارس و خط و گويشهاى
مردمان، گاهگاهى بر مىخوريم.[1] اين كتاب به
كوشش صديقه سلطانىفر به چاپ رسيده است (تهران، جهاد دانشگاهى، 1369، 273 ص.)
* سفرنامه ايران. ترجمه مطالبى است زير عنوان «وضع حاليه ولايات حلب
و بغداد و ايران و تركستان». دو نسخه از اين اثر در كتابخانه مسكويه اصفهان هست.
(مقصود، ص 352)
* خلاصه از روزنامه وقت و ترجمان حقيقت. مطالبى است از چند روزنامه
تركى.[2]
* تاريخ كاشغر از محمد عاطف بيگ از مستوفيان توپخانه عثمانى. اين
كتاب در سال 1304 ترجمه شده و در سه مجلد است. نسخههايى از آن در اصفهان (فهرست
مقصود، صص 37، 38، 152 و كتابخانه سلطنتى (نشريه نسخههاى خطى 5/ 316) موجود است.
* مرقاة الزمان فى احوال سلاطين آل عثمان. جلد اول اين كتاب كه تأليف
محمد عارف است، به شماره 228 در كتابخانه عمومى اصفهان موجود است (مقصود، ص 152).
* سفرنامه خيوه از ماگاهان امريكايى، در دو جلد تقديم شده به ناصر
الدين شاه. (مقدمه جغرافياى عالم اسلام، ص 9).
منابع كتاب
مؤلف اين كتاب را نيز همانند آثار ديگر خود از تركى به فارسى ترجمه
كرده است؛ گرچه به دليل اضافات فراوانى كه بر آن كرده، مىتوان نام تأليف را نيز
به آن داد. خودش در مقدمه مىگويد كه براى نگارش اين اثر «التقاط و تلفيق و انتقاد
و تنميق» كرده است.
وى در پايان مقدمه اين كتاب، نام چندين كتاب را به عنوان منابع كتابش
ياد كرده است كه برخى فارسى و برخى تركى است. مهمترين منبعى كه وى از آنها
استفاده، و در واقع آن را ترجمه كرد، منشآت فريدون بيگ است كه وى بسيارى از
نامههاى مهم را عينا از آنجا نقل و برخى را به فارسى ترجمه كرده و به علاوه گزارش
روزانه شخصى با نام حيدر چلبى را كه در منشآت بوده، در اين كتاب آورده است؛ به
طورى كه مىتوان گفت، بيشتر مطالب اين اثر، ترجمه همان متن است. عارف درباره گزارش
تفصيلى خود كه از سفر سليم به هدف فتح مصر نگاشته، مىنويسد: «چون وقايع اين سفر-
سفر سليم به مصر- را شخصى هم- حيدر چلبى- روز به روز ضبط كرده و اين يادداشت هم
مثل يادداشت سابق الترجمه در منشآت فريدون بيگ ضبط گرديده بود، محض توسيع دايره
اطلاعات مطالعهكنندگان كرام، هر دو يادداشت بالتوحيد ممزوجا ترجمه و تحرير شد.»[3] بنابراين بايد گفت، وى يادداشتهاى
روزانه چلبى را در اين كتاب ترجمه كرده است. بسيارى از نامههايى كه محمد عارف از
منشآت آورده، و به نوعى به ايران