اسم الکتاب : انديشه سياسى امام خمينى( ره) المؤلف : فوزى، يحيى الجزء : 1 صفحة : 166
در توضيح اين مطلب، برخى صاحبنظران احكام حكومتى را اساساً در
طول احكام اولى و ثانوى دانستهاند. در اين ديدگاه، حكم حكومتى در محتواى خود،
خارج از دو حكم اولى و ثانوى نيست و تفاوت آنها در مصدر جعل حكم حكومتى است. در
حقيقت دستور اجراى هريك از دو قسم مذكور، با عنايت به مصالح و مقتضيات انجام
مىگيرد.[1]
قدرت نفوذ حكم حكومتى، در اهميت ولايت نزد شيعيان ريشه دارد. قبول
امامت- بهعنوان تداومدهنده راه نبوت- و پذيرش حاكميت فقها در دوران غيبت و از
سويى پذيرفتن ولايت مطلقه براى آن (مانند ولايت پيامبر و اماممعصوم)، به حكومتِ
مبتنى بر ولايت، اين قدرت را مىدهد كه براساس مصالح و مفاسد اجتماعى- كه توسط وى
تأييد مىشود- حكم صادر كند و فتواى او براى ديگر مجتهدان الزامى گردد. اين امر
قدرت مانور حكومت را در همه عرصههاى اجتماعى، سياسى و اقتصادى بهشدت افزايش
مىدهد و توان انطباق آن را با شرايط مختلف تضمين مىكند.
علامه طباطبايى در تعريف اين نوع احكام مىنويسد:
احكام حكومتى تصميماتى است كه ولىامر در سايه قوانين شريعت و رعايت
موافقت آنها به حسب مصلحت زمان اتخاذ مىكند و طبق آنها مقرراتى وضع نموده و به
اجرا درمىآورد. مقررات مذكور لازم الاجرا بوده و مانند شريعت داراى اعتبار هستند؛
با اين تفاوت [كه] قوانين آسمانى، ثابت و غيرقابل تغيير، و مقررات وضعى، قابل
تغييرند و در ثبات و بقا تابع مصلحتى هستند كه آنها را به وجود آورده است و چون پيوسته
زندگى جامعه انسانى در تحول و رو به تكامل است، طبعاً اين مقررات تدريجاً تغيير و
تبديل پيدا كرده، جاى خود را به بهتر از خود خواهند داد.[2]
بهطوركلى مبناى حكم حكومتى، تشخيص مصلحت در نظر حاكم است. همانگونه
كه در تفاوت حكم حكومتى با حكم اولى بيان شد، اگرچه همه احكام شرعى برپايه مصالح و
مفاسد واقعى است، حاكم اسلامى هنگامى حكمى را مقرر مىكند كه مصلحتى در جعل آن
ببيند؛ مصلحتى كه با پيروى از احكام اوليه تأمين نمىشود.
[1]. ناصر مكارم شيرازى، انوار الفقاهه، ج 1، ص
536.
[2]. محمدحسين طباطبايى، بحثى درباره مرجعيت و
روحانيت، ص 83.
اسم الکتاب : انديشه سياسى امام خمينى( ره) المؤلف : فوزى، يحيى الجزء : 1 صفحة : 166