اسم الکتاب : انديشه سياسى امام خمينى( ره) المؤلف : فوزى، يحيى الجزء : 1 صفحة : 113
يك. ناكافى بودن قانون براى اصلاح جامعه
از ديدگاه امامخمينى مجموعه قانون (احكام شرع) براى اصلاح جامعه
كافى نيست، از اينرو خداوند در كنار آن، يك حكومت و دستگاه اجرايى نيز مستقر كرده
است.[1] اين
استدلال درواقع پاسخ به كسانى است كه معتقد بودند وظيفه پيامبر تنها ابلاغ دستورها
و قوانين الهى بوده و اجراى آنها بر عهده ايشان گذارده نشده، يا به بيانى ديگر،
حضرت موظف به تأسيس حكومت براى اجراى احكام شريعت نبوده است.
به گفته امامخمينى:
قانون و نظامات اجتماعى مجرى لازم دارد. در همه كشورهاى عالم و
هميشه، همينطور است كه قانونگذارى بهتنهايى فايده ندارد. قانونگذارى بهتنهايى
سعادت بشر را تأمين نمىكند. پس از تشريعِ قانون بايستى قوه مجريهاى به وجود آيد.
قوه مجريه است كه قوانين و احكام دادگاهها را اجرا مىكند و ثمره قوانين و احكام
عادلانه دادگاهها را عايد مردم مىسازد. به همين جهت، اسلام همانطور كه
قانونگذارى كرده، قوه مجريه هم قرار داده است. «ولىامر» متصدى قوه مجريه هم هست.[2]
دو. تأسيس حكومت توسط پيامبر اسلام
امامخمينى معتقد بود سنت و رويه پيغمبراكرم (ص) دليل بر لزوم تشكيل
حكومت است؛ زيرا آن حضرت خود تشكيل حكومت داد و سپس به اجراى قوانين و برقرارى
نظامات اسلام پرداخت:
والى به اطراف مىفرستاده؛ به قضاوت مىنشسته و قاضى نصب مىفرموده؛
سفرايى به خارج و نزد رؤساى قبايل و پادشاهان روانه مىكرده؛ معاهده و پيمان
مىبسته؛ جنگ را فرماندهى مىكرده و خلاصه، احكام حكومتى را به جريان مىانداخته
است. رسولاكرم (ص) در رأس تشكيلات اجرايى و ادارى جامعه مسلمانان قرار داشت.
علاوه بر ابلاغ وحى و بيان تفسير عقايد و احكام و نظامات اسلام، به اجراى احكام و
برقرارى نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را به وجود آورد. در آن زمان
مثلًا به بيان قانون جزا اكتفا نمىكرد، بلكه در ضمن به اجراى آن مىپرداخت: دست
مىبريد؛ حد مىزد و رجم مىكرد.[3]