اسم الکتاب : انديشه سياسى امام خمينى( ره) المؤلف : فوزى، يحيى الجزء : 1 صفحة : 106
فراهم خواهد آورد؛ زيرا قانونگذار خداى داناست كه غفلت از هيچ
چيز بشر ندارد [و] درحالىكه زندگانى مادى او را به بهترين طرز ... اداره مىكند،
زندگانى معنوى او را نيز با نيكوترين و سعادتمندترين طور تأمين مىنمايد.[1]
هفت. طراحان نظريه جدايى اسلام از سياست از ديدگاه امامخمينى
باتوجه به دلايل ضرورت عدمتفكيك دين از سياست- كه باز گفتيم- حال
پرسيدنى است از چهرو برخى بر جدايى اسلام از سياست تأكيد دارند و يا از سكولاريسم
دفاع مىكنند؟ امام برآن است كه اين مباحث در برخى منافع استعمارى و يا ناآگاهى از
اسلام ريشه دارد؛ زيرا جدايى دين از سياست نوعى بدعت است و برآمده از آموزههاى
قرآن و سيره پيامبر و ائمه نيست، بلكه تحتتأثير عوامل گوناگون وارد جهان اسلام
شده است. امام مىگويد:
طرح مسئله جدا بودن سياست از روحانيت، چيز تازهاى نيست. اين مسئله
در زمان بنىاميه طرح شد و در زمان بنىعباس قوت گرفت. در اين زمانهاى اخير هم كه
دستهاى بيگانه در ممالك باز شد، آنها هم به اين مسئله دامن زدند.[2]
ايشان عواملى را كه به اين بحث دامن مىزند، بدين شرح مىداند:
1. استعمارگران:
از ديدگاه امام، استعمارگران براى پيشبردن مقاصد خود، از اين نظريه
بهمثابه ابزار و وسيلهاى كارآمد سود جستند. با پيدايش استعمار و نياز غرب به
مواد خام و نيروى كارى مشرقزمين و بازار فروش و نگرانى غربيان از اتحاد و مبارزه
مسلمانان در برابر منافع غرب، استعمارگران صلاح خويش را در طرح جدايى دين از سياست
دانستند. به گفته امامخمينى:
اين حرفها را استعمارگران و عمال سياسى آنها درست كردهاند تا دين
را از تصرف امور دنيا و از تنظيم جامعه مسلمانان بركنار سازند و ضمناً علماى اسلام
را از مردم و مبارزان راه آزادى و استقلال جدا كنند. در اين صورت مىتوانند بر
مردم مسلط شده و ثروتهاى ما را غارت كنند.[3]