در اصل اصطلاحى است نظامى به معناى سنجيدن وضع خود و حريف و طرح نقشه
براى رو به رو شدن با آن در وضع مناسب در سياست به معناى بسيج همه امكانات براى
رسيدن به يك هدف اساسى و كلى است.
مثلًا بسيج همه امكانات و نيروهاى اقتصادى، سياسى و ... براى صنعتى
كردن كشور يا رساندن سطح رفاه و بهداشت همگانى به مرزى معين را يك نوع استراتژى
مىنامند. 9
آبادى خواستن و آباد كردن معناى لغوى آن است. در ادبيات سياسى به
معناى تسلط سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى دولتى قدرتمند بر قوم يا ملتى ضعيف
است. امروزه مفهوم استعمار با مفهوم امپريالسيم، پيوستگى كامل دارد. يعنى قدرتى كه
مىخواهد از مرزهاى ملى و قومى خود تجاوز كند و سرزمينها و ملتهاى ديگر را زير
تسلط خود درآورد. 10