اسم الکتاب : ادبيات سياسى تشيع المؤلف : آيينه وند، صادق الجزء : 1 صفحة : 137
حضرت سكّه زده شده بود، و بعد از آن به هيچكس نداد، به من
بخشيد. چون به عراق رسيدم، هر درهم از آن را شيعيان عراق به ده درهم از من خريدند
و در مجموع صاحب صد هزار درهم شدم. 26
تعهّد و مسؤوليت در شعر دعبل
ابو خالد خزاعى گويد: به دعبل گفتم: واى بر تو، همهى خلفا و وزراء و
فرماندهان را هجو كردى، در همهى عمر فرارى و آواره و ترسان زيستى. اگر دست از اين
كار بردارى، خودت را از اينگونه مصائب در امان داشتهاى. دعبل گفت: واى بر تو! من
در آنچه كه گفتى انديشيدهام، ولى بيشتر مردم را آزمودهام. آنها جز از طريق بيم
دادن نفعى نمىرسانند. هيچ باكى نيست بر شاعرى كه خوب شعر بگويد و از شرّ اشعارش
ايمن نباشد. زيرا آن كسانىكه به ملاحظهى ضعف و آبرويشان از تو مىترسند، بيشتر
از آن كسانى هستند كه به ملاحظهى احترام و بزرگداشتشان از جانب تو، به تو روى
مىآورند.
چه عيبهاى مردم بيشتر از خوبىهاى آنها است.
مأمون از اشعار او در شگفت بود و مىگفت هميشه ابيات عينيهى دعبل،
چه در سفر و چه در حضر، نصب العين من است. 27
دعبل در مسائل شيعى اشعار فراوان دارد. و در فضايل آل على (ع)، و در
رثاى امام حسين (ع)، سرودههاى بسيار برجاى نهاده است.
حبّ اهل بيت او را به نشاط مىآورد و چون از آنان سخن مىگفت چنان با
گريه و سوز و خلوص لب مىگشاد كه از هيچ شاعر عاطفى نظيرش ديده نشده است. 28
اين حبّ و اخلاص و دفاع از حقّ و طرفدارى از حكومت عدل، تا آنجا بود
كه همهى قدرتمندان و زورگويان زمان، از تيغ زبانش در امان نبودند، و قدرت منطق و
نيروى مجادلهاش- بويژه در زبان شعر- همه را به هراس افكنده بود. مستكبران روزگار
بخصوص خلفايى چون هارون و مأمون- كه قدرت و شوكت ملكشان تا آنجا گسترده بود كه به
خورشيد و ابر مىگفتند هرجا بتابيد و هرمكان بباريد، خارج از قلمرو قدرت ما نيست،
از تازيانهى شعر دعبل هميشه بر خود مىپيچيدند. مگر همو نبود كه چون
اسم الکتاب : ادبيات سياسى تشيع المؤلف : آيينه وند، صادق الجزء : 1 صفحة : 137