بر خلاف آن باشد، و
قيافه شناسى و قول قائف از امارات معتبره نيست تا بر استصحاب مقدم باشد.
احكام
تنجيم
شرح اين
بخش را با ذكر دو نكته آغاز مىكنيم:
الف) يكى
از اصول قطعى عقلى و نقلى كه مورد قبول همه اديان و مذاهب الهى- بلكه همه الهيون
است- عقيده به وجود مبدأ عالم است و در فرهنگ اسلامى از آن حقيقت به «الله» تعبير
مىشود كه اسم است براى ذاتى كه جامع جميع كمالات و منزه از جميع نقائص است و
انكار مبدأ عالم قطعاً موجب كفر است.
اصل قطعى
عقلى و نقلى ديگر، اصل توحيد و يكتايى و يگانگى است كه انكار آن، و نيز عقيده به
شرك و چند خدايى نيز موجب كفر است.
اصل قطعى
ديگر اين است كه تنها و تنها او مؤثر حقيقى است و هيچ موجودى استقلال در تأثير
ندارد و شريك او در تأثير نيز نيست. و انكار اين مطلب نيز موجب كفر است. اصل قطعى
ديگر اين است كه موجودات و مخلوقات عالم همانطور كه در اصل حدوث محتاج به خالق
هستند در بقا و استدامه نيز آن به آن محتاج به او هستند و قائم به غيرند و تنها
حقيقتى كه قائم به ذات و قيوم همه عوالم امكان است ذات حق تبارك و تعالى است.
سخن دهرى
مسلكان و ماده گرايان هم كه مىگويند همه حوادث عالم معلول فعل و انفعالات مادى
است و دست روزگار را علت تامّه مىدانند و به اشكال مختلف منكر صانع متعال
مىباشند باطل است.
و به نقل
قرآن از قول دهرى مسلكها: وَقَالُوا مَا هِيَ إِلا حَيَاتُنَا
الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلا الدَّهْرُ.[1] سخن آن دسته از فلاسفه متقدم هم كه
براى افلاك، نفوس ناطقه قائل بودند و آنها را مؤثر مىدانستند و در حوادث اين عالم
و مرگ و حيات، فقر