ضمناً اين حرمت
اختصاص به جاريه و كنيز آوازخوان ندارد، بلكه مرد و زن آزاد هم اگر آوازخوان باشند
و از اين طريق امرار معاش كنند حرام است. آيه نهى از اكل مال از طريق باطل و
نامشروع هم اين مورد را در بر مىگيرد.
2. حرمت
وضعى (بطلان تجارت و تكسب از طريق غنا): پس از اثبات حرمت تكليفى، بطلان هم
روشن است زيرا غنا شرعاً ماليت ندارد و چيزى را كه شارع ماليت آن را اسقاط كرده
باشد معاملهاش باطل است، چون شرط قطعى صحت معامله ماليت عوضين است. افزون بر اين،
حكم به صحت اجاره، با حكم به حرمت غنا قابل جمع نيست و نقض غرض است. چون بايد از
طرفى غنا را حرام كند و ايجاد آن مبغوض مطلقاً باشد و از طرف ديگر اگر مورد معامله
واقع شد صحيح باشد و لزوم وفا داشته باشد و بايد اجير، غنا و آواز بخواند و به
عقدش وفا كند و اين لزوم و بايد را هم شارع گفته است. اين نقض غرض است.
بحث
موضوعى غنا
تعريف
غنا: غنا در كلام اهل لغت و فقها با تعابير گوناگونى تعريف شده است كه
غالباً تعريف به اعم و كلى گويى است؛ ضمن اينكه تعابير از جهات زيادى به هم
نزديكاند و معمولًا نزاع لفظى در ميان است نه معنوى.
ابتدا
فهرستى از تعريفهاى غنا را كه در كتاب مكاسب محرمة امام راحل وجود
دارد بيان مىكنيم:[1]
غنا عبارت
است از سماع (نظر جوهرى در صحاح)؛
غنا عبارت
است از صوت (نظر فيومى در مصباح)؛
غنا عبارت
است از صوت مُطرب (المنجد و لسان العرب)؛
غنا صوتى
است كه مشتمل بر ترجيع و غلطاندن صدا در گلو باشد؛
غنا صوتى
است كه مشتمل بر ترجيع و اطراب باشد (نظر طريحى در مجمع البيان)؛