دارند؛ زيرا روايت
الف به نحو مرسل نقل شده و روايت عامى است. آرى اگر دليل محكمى وجود داشته باشد-
كه وجود دارد- اين دو روايت و نيز روايت
تحف العقول و نبوى معروف كه قبلًا
اشاره شد مؤيد آن دليل خواهند بود.
مرحوم آيت
الله خوئى در مصباح بيان ديگرى دارند كه در واقع يك دليل و دو مؤيد است و
خود ايشان روى اين دليل تكيه دارند.
دليل: روايات
معتبرى وجود دارد كه فروختن چوب به قصد ساختن صليب يا صنم حرام است. پس به طريق
أولى فروش خود صليب و صنم حرام خواهد بود.[1]
مؤيّد
اول: سيره مستمره قطعيه كه به طور حتم به زمان معصوم (ع) منتهى ميشود بر
حرمت فروش صليب و صنم دلالت دارد.[2]
مؤيّد
دوم: صليب و صنم ماده فساد هستند و عقل و نقل ميگويد فساد بايد ريشهكن
شود. به همين دليل اتلاف آنها شرعاً واجب است. شخص پيامبر و امير مؤمنان هم در
جريان فتح مكه بتها را نابود كردند.[3] اگر خريد
و فروش آنها جايز بود اتلافشان واجب نميشد، از وجوب اتلاف به حرمت بيع منتقل
ميشويم.[4]
نظريه
امام خمينى (رحمه الله)
حضرت امام
در مكاسب محرّمه دليل ديگرى دارد كه متضمن بيان عقلى و نقلى
است. دو مطلب در اينجا وجود دارد كه داراى اهميت است: يكى مطلب عقلى است، كه به
صورت منطقى ميگوييم: بر فروش صليب و صنم، جز قبيح و مبغوض شارع (عبادت آنها) مترتب
نميشود: صغرا؛ هرچه اينگونه باشد عقلًا قبيح است و شرعاً از راه ملازمه حرام است:
كبرا؛ يعنى فروش صليب و صنم حرام است.[5]
البته اگر
منظور از كبراى كلى اين باشد كه بيع مقدمه حرام است و مقدمه الحرام