الف) خليفه هركه را بر خلافِ نظرش سخن گويد (يا بر
خلافِ خواستِ خليفه از او چيزى را بپرسد) تازيانه بزند.
ب)
بزرگان صحابه را به سبب پُرچانگى در حديث به زندان افكند.
ج)
صحابه در احكام و جز آن، منتظر امر خليفه باشند.
9.
ظهور افكار جديد در زندگى مسلمانان، از جمله:
*
لزوم پيروى از دستور حاكم؛ چراكه «واليان چنين گفتهاند»، «مخالفت، شَر است»، «از
حاكم فرمانْ بَر باش، هرچند بر پشتت تازيانه زند».
*
عدم اشتراط عدالت در بسيارى از امور (مانند قضاوت و غير آن) و حتّى در عبادات؛
چراكه نماز پشت سر هر نيكوكار و بدكارى جايز است.
10.
برگرفتن اجتهاد صحابى يا سيره ابوبكر و عمر را به مثابه يك اصل سوم در تشريع و آن
را همتاى قرآن و سنّتِ پيامبر صلى الله عليه و آله دانستن، كه اين امر به روشنى در
روز شورا بروز يافت.
11.
شكستِ حصرِ اجتهاد به شيخين و عمل به فتواى آن دو، به جهتِ تداركِ بسترها و شرايطى
كه اجتهاد را عمومى سازد و ديگر خلفا را نيز در برگيرد.
از
اين روست كه مىبنيم آراى عثمان و معاويه (و كسانِ بعد از آنها) توسعه يافت تا
آنجا كه مسلمانان از بدعتهاى عثمان به تنگ آمدند، و آن گاه كه عثمان نشانههاى
انقلاب عليه خود را حس كرد، سعيد بن زيد بن نُفَيل[1]
را براى جعل حديث «عشره
در صحيح بخارى 5: 2095( كتاب
الذبائح، باب ما ذبح على النصب والأصنام، حديث 5180) از سالم روايت شده كه وى از
عبدالله شنيد كه از رسول خدا صلى الله عليه وآله حديث مىكرد كه: پيامبر صلى الله
عليه وآله زيد بن عمر بن نفيل را در پايين« بَلْدَح»- پيش از آنكه وحى بر پيامبر
فرود آيد- ملاقات كرد. رسول خدا سفرهاى را پهن كرد كه در آن گوشت بود( و زيد را
به آن دعوت نمود) زيد از خوردن امتناع ورزيد و گفت: من از آنچه بر انصابتان ذبح
مىكنيد نمىخورم و از آنچه اسم خدا بر آن برده نشده مصرف نمىكنم! اين هالهاى از
قداست را كه بر پدر سازنده حديث« عَشَره مُبَشَّره» افكنده شده نيك ملاحظه كنيد.