در حديث
ديگر آمده است كه امام از يكى از اصحابش- كه از اصحاب پدرش نيز بود- خواست تا
انگشترى را كه امام عسكرى عليه السلام به او داده است، به وى نشان دهد، مىگويد:
انگشتر
را براى آن حضرت آوردم، چون آن را ديد، اشكهايش فرو ريخت، آن را بوسيد سپس نوشته
حك شده بر آن را خواند كه چنين بود: «يا الله يا محمّد يا على» آن گاه فرمود: اى
انگشتر، جانم به فداى دستى كه زمانى تو در آن بودى[1]!
افزون
بر اين، امام مهدى عليه السلام بدان جهت كه حدود هفتاد سال از نظرها پنهان ماند و
نتوانست احكام دين و تدوين حديث را به صورتِ علنى نشر دهد، به مكاتبه با اصحاب
پرداخت. آنان مسائل اساسى را از امام عليه السلام مىپرسيدند، و دست نوشته آن حضرت
(با نشان مخصوص) برايشان فرستاده مىشد تا با ديگر نامهها مخلوط نشود يا كسى به
تزوير دست نيازد.
اين
پاسخها «توقيعات) ناميده شدهاند و تنى چند از بزرگان به جمعآورى آنها
پرداختهاند. ابو عبّاس حِمْيَرى (م 299 ه-) كه از اصحاب امام مهدى به شمار مىرود
آنها را گرد آورده است. در ساليان اخير نيز جناب آقاى شيخ محمّد غروى بيشتر
مدوَّنات امام مهدى عليه السلام را كه از طريق توقيعات و مكاتبات به دست ما رسيده
است، جمع كرده و با عنوان المختار من كلمات الإمام المهدي به چاپ رسانده است.
***
بدين ترتيب
روشن شد كه استمرار تدوين نزد اهل بيتعليهم السلام با كتاب امام على عليه السلام
آغاز شد و نسل اندر نسل ادامه يافت تا به امام مهدى عليه السلام رسيد. به همين جهت
اصحاب ائمّهعليهم السلام و علماى شيعه به گردآورى مُدوَّنات پرداختند.
بارى،
آنان بر مسئله توثيق مدوّنات- به ويژه پس از امامتِ امام كاظم عليه السلام- اصرار
و تأكيد داشتند، هرچند اين كار از قديم داراى ريشهاى استوار بود و در طول زمان