فرمود:
بنويس: بسم الله الرحمن الرّحيم؛
الإيمانُ ما وَقَرَتْهُ القُلوبُ، وصَدَّقَتْهُ الأعمالُ، والإسلامُ ما جَري به
اللسانُ وحَلَّتْ به المُناكحة؛
به
نام خداوند هستى بخش مهربان؛ ايمان آن است كه در قلبها جا گرفته و اعمال آن را
تصديق كند، و اسلام چيزى است كه بر زبان جارى مىشود و بدين وسيله زناشويى حلال
مىگردد.
ابو
دِعامه مىگويد، گفتم: اى فرزند رسول خدا، به خدا سوگند، ميانِ نيكويى اين حديث و
سندى اين چنين آراسته و استوار، در شگفت ماندهام كه كدام يك زيباتر است؟!
امام
عليه السلام فرمود: آن، در صحيفهاى است به خط على بن ابى طالب عليه السلام و
املاى رسول خدا صلى الله عليه و آله كه ما نسل اندر نسل به ارث بردهايم[1].
اين
روايت الهام بخش اين حقيقت است كه همه يا بيشتر آنچه امامان عليهم السلام روايت
كردهاند از كتاب امام على عليه السلام است، هرچند جدا جدا (در هر روايت) به آن
تصريح ندارند، بلكه به صورتِ عمومى بيان داشتهاند.
اين
امر بر بعضى از نادانان پوشيده مانده است و امام صادق عليه السلام را مُتَّهم
ساختهاند كه «صُحُفى» است و از كتاب چيزى را مىگويد، و درنيافتهاند كه مستند آن
حضرت نوشتههايى است كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله با خط امام على عليه
السلام دريافت كرده است.
امام
هادى عليه السلام استوار سازى مرويات و مدوّنات را از آبا و اجدادش استمرار بخشيد
تا احاديث خالص و شفاف به نسلهاى آينده برسد.
محمّد
بن عيسى مىگويد:
داود
بن فَرْقَد فارسى نامهاى به ابوالحسن ثالث نوشت و آن حضرت به خط خويش پاسخ آن را
نگاشت، گفت:
[1] . مُروج الذَّهَب 4: 85- 86؛ اعيان الشيعه 2: 349،
رقم 1821؛ نيز بنگريد به، بحار الأنوار 50: 208.