مقداد گفت:
مانند آنچه بر سر اين خاندان پس از پيامبرشان آمد، نديدم! در شگفتم از قريش! مردى
را واگذاردند كه داناتر و عادلتر از او را سراغ ندارم، اى كاش برايش يارانى
مىيافتم!
عبدالرحمان
گفت: اى مقداد، از خدا بترس، بيم فتنه را بر تو دارم!
مردى
به مقداد گفت: خدا تو را رحمت كند، اين اهل بيت كياناند؟ و آن مرد كيست؟
مقداد
گفت: اهل بيت، فرزندان عبدالمطّلباند، و آن مرد على بن ابىطالب است[1].
شايان
ذكر است كه عُمَر، عبدالرحمان بن عوف را در ضمن شش نفر اصحاب شورا قرار داد، در
حالى كه مىدانست شايستهتر از او آنجا هست. بخارى به سندش از ابن شهاب، از
عُبَيدالله بن عبدالله بن عُتْبَة بن مسعود، از ابن عبّاس نقل مىكند كه گفت:
من
قرآن را براى مردانى از مهاجران قرائت مىكردم، يكى از آنها عبدالرحمان بن عوف بود[2].
در
تاريخ دمشق به اسناد از مالك بن انس، از زُهْرى، از عبيدالله بن عبدالله بن
عُتْبَة بن مسعود آمده است:
عبدالله
بن عبّاس به وى خبر داد كه وى در خلافت عمر، براى عبدالرحمان قرآن را قرائت مىكرد[3].
در
ذخائر العقبي به نقل از ابن عبّاس آمده است كه گفت:
من
براى مردانى از مهاجران قرآن مىخواندم، يكى از آنها عبدالرحمان بن عوف بود. از
ابو رافع روايت شده كه گفت: ابن عبّاس چنان همدم عُمَر بود كه از اهل