responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها المؤلف : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    الجزء : 1  صفحة : 511

من با اين سخن (در مجلس قاضى عبدالرحمان بن احمد بن بشر و در انجمنى بزرگ از فقهاى مالكى) با ليث بن حرفش عبدى معارضه كردم، هيچ يك از آنها به كلمه‌اى معارض پاسخ نداد، بلكه همه خاموش ماندند مگر اندكى از آنها كه قول مرا تصديق كردند؛ چراكه من به ليث گفتم:

به مالك نسبتى دادى كه اگر نسبت تو درست باشد او فاسق‌ترين مردمان خواهد بود؛ زيرا توصيف كردى كه روايات مشكل دار و متروك و منسوخ خود را براى مردم بيان داشت، و روايات مورد عمل و سالم و ناسخ را كتمان كرد تا اينكه درگذشت و براى احدى آشكار نساخت!

واين، ويژگى كسى است كه قصد ايجاد تباهى در اسلام و دغل كارى براى مسلمانان دارد كه خدا وى را از اين در امان نگاه داشته است.

در حالى كه مالك نزد ما از امامان خيرخواه اين ملّت است، ليكن به صواب رفت و خطا كرد. اجتهاد ورزيد، گاه توفيق يافت و گاه ناكام ماند (مانند ديگر عالمان).

خداى متعال، تبليغ دين را بر هر عالمى واجب ساخت و فرمود: هركه پرسش شود و علمى را- كه نزد اوست- كتمان كند، روز قيامت لگامى از آتش بر او زنند ...[1]

چند رأيى- كه ابن حزم از آن دفاع مى‌كند- بر خلاف وحدت عقيدتى است. گرچه ما در عدم حجيّت قول و فعل صحابى با ابن حزم موافقيم، بلكه افزون بر آن مى‌گوييم كه قائل شدن به عدالتِ صحابى (به طور مطلق) بر خلافِ رفتار عمر با سعد بن عُباده است و اين سخنش كه گفت: «سعد را بكشيد، خدا سعد را بكشد»[2]، و نيز اينكه عُمَر تميم‌


[1] . الإحكام( إبن حزم) 2: 241- 243.

[2] . مصنّف عبدالرزّاق 5: 444، حديث 9758؛ مسند احمد 1: 55، حديث 391؛ تاريخ طبرى 2: 235؛ طبقات ابن سعد 3: 616.

اسم الکتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها المؤلف : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    الجزء : 1  صفحة : 511
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست