بر
انديشمندان است كه- پس از آگاهى بر نهى عمر در متعه- در حكمى كه درباره تمتّع
گفتهاند درنگ ورزند، آيا به راستى آن نسخ شده يا اينكه امام على عليه السلام و
ابن عبّاس از آن منع كردند؟! (و ديگر افتراهايى كه فتواى حاكم و سليقه او را به
كرسى مىنشاند).
شواهد
تاريخى و حديثى سنّى و شيعه، ضعف اين اخبار را روشن مىسازد.
*
هيثمى در مجمع الزوائد آورده است كه:
عُروة
بن زُبير نزد ابن عبّاس آمد و گفت: اى ابن عبّاس چندى است كه مردم را گمراه
مىسازى!
ابن
عبّاس گفت: كدام گمراهى اى چموش؟!
عُروه
گفت: شخصى براى حج يا عمره احرام مىبندد، آن گاه كه طواف كرد مىپندارى كه از
احرام درمىآيد! ابوبكر و عمر از اين كار نهى كردند!
ابن
عبّاس گفت: واى بر تو! آيا آن دو نزدت برترند يا آنچه در كتاب خداست، و رسول خدا
در ميان اصحاب و امّتش سنّت نهاد؟!
عُروه
گفت: ابوبكر و عمر، از من و تو، به كتاب و سنّت داناتر بودند[1].
*
از ايّوب نقل شده كه عُروه به ابن عبّاس گفت:
آيا
از خدا نمىترسى، به متعه رخصت مىدهى؟!
ابن
عبّاس گفت: مَرْدَك، از مادرت بپرس!
عُروه
گفت: ابوبكر و عمر اين كار را نكردند!
ابن
عبّاس گفت: والله پايانِ كار شما را عذاب مىبينم! از پيامبر صلى الله عليه و آله
برايتان حديث مىكنيم و شما از ابوبكر و عمر مىگوييد[2].
[1] . مجمع الزوائد 3: 234؛ به نقل از طبرانى در المعجم
الأوسط 1: 11، حديث 21.
[2] . حجّة الوداع( ابن حزم): 353، حديث 391؛ التمهيد(
ابن عبدالبر) 8: 208( متن از اين كتاب است)؛ زاد المعاد 2: 206.