responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها المؤلف : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    الجزء : 1  صفحة : 417

عمران بن حُصَين- در بيمارى منجر به مرگش- برايم پيغام فرستاد [كه نزدش بروم، پيش او حاضر شدم‌] گفت: من احاديثى را برايت باز مى‌گويم بدان اميد كه پس از من برايت سودمند باشد. اگر زنده ماندم، دم فرو بند و اگر مُردم، مى‌توانى آنها را حديث كنى.

بدان كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ميان حج و عمره جمع كرد. پس از آن، آيه‌اى در اين باره نازل نشد و پيامبر از آن نهى نكرد. مردى به سليقه خودش آنچه را خواست، گفت‌[1].

در حديث ديگر از مُطَرِّف نقل شده كه گفت:

عمران بن حُصَين برايم گفت: امروز حديثى را برايت مى‌گويم كه بعدها خدا تو را به آن نفع بخشد. بدان كه رسول خدا گروهى از اهل خود را در دهه ذى حجه، رهسپار عُمره كرد، آيه‌اى كه آن را نسخ كند نازل نشد و پيامبر از آن نهى نكرد تا اينكه درگذشت و هركسى آنچه را به نظرش آمد، بر زبان آورد[2].

آرى، عمران بن حُصَين حديث را نقل مى‌كند و از عاقبتِ كار هراسان است. از مُطَرِّف مى‌خواهد كه آن را نزد خود حفظ كند تا شايد در آينده سودمند افتد و اگر خدا او را شفا داد، حديث را كتمان كند.

آيا پس از اين ترس و بيم، شكى در اين باقى مى‌ماند كه بسيارى از صحابه از عملكرد و خود رأيى هاى ابوبكر و عمر و عثمان و سپس معاويه ناخشنود بودند.

سخن ابن قيّم در متعه نساء

ابن قيّم در جمع ميان احاديثِ نهى از مُتعه و احاديثى كه آن را جايز مى‌شمارند، مى‌گويد:


[1] . صحيح مسلم 2: 899، حديث 1226؛ شرح نووى على صحيح مسلم 8: 206؛ مسند احم- د 4: 428؛ معجم الشيوخ( صيداوى): 345؛ المسند المستخرج عل- ى صحي- ح مسل- م 3: 325، حديث 2845.

[2] . صحيح مسلم 2: 898؛ سنن بيهقى 4: 334، حديث 8513؛ المعجم الكبير 8: 112- 111، حديث 211- 214.

اسم الکتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها المؤلف : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    الجزء : 1  صفحة : 417
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست