* قاضى
نعمان به سندش از محمّد بن قَيْس، از پدرش، آورده است كه گفت: نزد اعْمَش بوديم از
اختلاف [مردم در احكام] سخن به ميان آمد، اعْمَش گفت: من مىدانم از كجا اختلاف
رخ داد!
پرسيدم:
از كجا؟
گفت:
جاى ذكرش اينجا نيست.
پس
از آن در جايى خلوت، اين ماجرا را برايش بازگفتم و خواستم كه مرا از واقعيّت آگاه
سازد.
گفت:
آرى، كسى ولى امرِ اين امّت شد كه عالم [و آگاه به احكام دين] نبود، سؤال شد
[پاسخ را نمىدانست و به صحابه روى آورد و] از مردم مىپرسيد، آنان جوابهاى مختلف
مىدادند [به اين ترتيب آراى گوناگون رواج يافت و ميان مردم اختلاف در احكام پديد
آمد][1].
صحابه
و اخذ حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله
ابن
حَزم و ديگر بزرگان اشاره كردهاند كه زندگى و سختى روزگار، به صحابه فرصت نمىداد
كه از علم پيامبر بيشتر استفاده كنند، ابن حَزْم مىنويسد:
هركس
مىداند كه: صحابه گرداگرد رسول خدا در مدينه گرد آمده بودند و در تنگناى شديد
قرار داشتند و در پى تأمين نيازهاى زندگىشان برمىآمدند.
گرسنگى،
پيامبر و ابوبكر و عمر را از خانه درآورد.
بعضى
مشغولِ معامله در بازار بودند و بعضى در حال رسيدگى به نخلهايشان.
هر
وقت كمترين فرصتى مىيافتند، طائفهاى نزد رسول خدا حضور مىيافتند.