رسول خدا او
را براى امر دينمان پسنديد، آيا نبايد براى دنيامان به او خشنود باشيم؟!
ابوبكر
زكات را بر نماز قياس كرد و گفت: هركه ميان نماز و زكات فرق گذارد با او مىجنگم!
نيز
ابوبكر «عهد» را بَر «عقد» قياس كرد آن گاه به خلافتِ عمر- پس از خود- عهد كرد ...[1]
*
بررسى همه جانبه اين امور، درنگ بيشترى را مى طلبد ولى به همين مقدار بسنده مى
كنيم تا خواننده گرامى تصويرى از رويكردهاى فكرى رايج درصدر اسلام داشته باشد و با
ريشه هاى قواعد دو رويكرد آشنا باشد.
نگرشى
در رأى و قياس
امام
صادق عليه السلام سببِ روى آوردن ابوبكر و عمر (و دنباله روان آن دو را) به رأى و
قياس بيان كردهاند، و در اين راستا رواياتِ چندى از آن حضرت رسيده است.
ج
قاضى نعمان (محمّد بن منصور تميمى مغربى) قاضى مصر، حكايت مىكند كه: شخصى از امام
صادق پرسيد: اى فرزند رسول خدا، اختلاف در قضايا و احكام [حلال و حرامها] از كجا
در ميانِ اين امّت پديد آمد، در حالى كه دين و پيامبرشان يكى است؟
امام
عليه السلام فرمود: آيا آنان در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله با هم
اختلاف داشتند؟
گفت:
نه، چگونه اختلاف امكان داشت در حالى كه آنچه را نمىدانستند و در آن اختلاف
مىيافتند، به آن حضرت عرضه مىداشتند!
امام
عليه السلام فرمود:
و
همچنين اگر به پا مىداشتند كسى را كه پيامبر صلى الله عليه و آله امرشان كرد كه
بعد از آن حضرت احكام را بگيرند، اختلاف پيدا نمىكردند! ليكن كسى را عَلَم كردند