(ما شيوا و
گوياترين سخن را با وحى اين قرآن، برايت حكايت مىكنيم) قلبها ظرفاند! آنها را
به قرآن مشغول داريد و به غير قرآن مپردازيد[1].
آنان
كه به اين سبب گرويدهاند نتيجه گرفتهاند كه ابن مسعود از مسير اهل بيت منحرف بود
و گفته اند: وى از على منحرف بود[2] يا به اين
موضوع اهميتى نمى داد و آن صحيفه را نابود ساخت و درصدد برآمد اين توهّم را زنده
سازد كه قرآن از آنچه در آن صحيفه است بسنده مىكند[3].
بنابراين،
هدف اساسى در منع تدوين حديث، محو ادله امامت بود و سببِ صحيح ديگرى در اينجا به
نظر نمىآيد[4].
نقد
و بررسى
بر
اين نظريه دو اشكال وارد است:
اول:
با مراجعه به منابع مىتوان به سخنانى از ابن مسعود دست يافت كه تأكيد دارند وى به
تحديث و تدوين فرا مىخواند و به خاطر همين موضعگيرى در زمان عُمَر بن خطاب به
مدينه احضار شد و تا پايانِ دوران خلافت عمر زندانى گرديد. بعضى از اين نصوص،
چنيناند:
*
عمرو بن ميمون روايت مىكند كه: شامگاه پنجشنبهاى نشد كه نزد ابن مسعود نروم ...[5].
*
عبدالله بن زبير مىگويد: به پدرم گفتم چرا نمىشنوم كه از رسول خدا صلى الله عليه
و آله حديث كنى؛ چنان كه از ابن مسعود و فلانى و ... مىشنوم[6].