6. گسترش
دايره جامعه سياسى به جايى كه مسلمانان و يهوديان در يك نظام سياسى با يكديگر
همزيستى داشته باشند و از آن دفاع نمايند.
7.
تشويق بر گسترش روح همكارى ميان افراد جامعه مسلمان براى گذر از بحرانهايى كه پيش
روى آنان قرار مىگيرد.
5.
نقش نفاق در آغاز استقرار پيامبر در مدينه
پيامبر
اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم به ايجاد جامعه اسلامى توجه خاصى مبذول داشت و از
همين رهگذر براى تمركز كليه نيروها و توانايىها و سوق آنها به مدينه، هجرت را بر
همه مسلمانان، جز در مواردى كه عذرى موجه در ميان باشد، واجب ساخت.
در
اين دوران جديد، شهر مدينه از امنيّت و آرامش مناسبى بهرهمند بود، از سويى اين
قضيه براى ساير قوايى كه در آغاز دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم را
پذيرا نشدند، نگرانكننده بود. زيرا اين قدرتها نظارهگر طرفى بودند كه تا ديروز
اعتقادات آنها را مورد تهديد قرار مىداد ولى امروز به نظامى تبديل شده بود كه
انسان را به سمت فضايل انسانى ارتقاء مىبخشيد و چنان قدرت رو به رشدى بهشمار
مىآمد كه هيچچيز آن را از گسترش رسالت خود، باز نمىداشت و در اين راستا تعداد
انبوهى از مردم، به اسلام گرويده و بخشى از آنان براى فاصله گرفتن از اين نظام و
يا ايجاد پيمان همبستگى با آن، به برنامه ريزى مىپرداختند.
از
سويى ديگر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم حركت نفاقانگيزان و تلاشهاى
كينهتوزانه يهود را، كه با ايجاد شكاف و تفرقهافكنى ميان صفوف مسلمانان، سعى در
متلاشى كردن نظام نوپاى اسلامى داشتند، كاملا زيرنظر داشت.