يكديگر به
توافق رسيدند كه بگويند: سخنان وى (پيامبر) سحرآميز است و بين زن و شوهر و بين فرد
با برادرش جدايى مىاندازد، ولى آنگاه كه عظمت رسول خدا و رسالتش بر كسانى كه با
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم ديدار داشتند، آشكار گرديد، قريش اينبار نيز
در تلاشهاى خود ناكام ماند[1].
پيمان
عقبه نخست
پيامبر
اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم در تلاش براى گسترش رسالت اسلامى از دعوت هيچ يك
از افرادى كه براى انجام كارى به مكّه مىآمدند و اميد خير و صلاح آنها را داشت و
يا تأثير و نفوذ سخنش را در آنها احساس مىكرد، كوتاهى و سستى ننمود.
شهر
مدينه شاهد درگيرى و كشمكش سياسى و نظامى بين نيرومندترين قطبهاى آن، أوس و خزرج
بود. آتشافروزان اين نبرد، عناصرى يهودى بودند كه با كينهتوزى و دسيسه و در
فضايى فاقد قانون الهى دست به اين عمل مىزدند.
پيامبر
صلّى اللّه عليه و اله و سلم با برخى از شخصيّتهاى مدينه كه جهت افزايش توان و
قدرت خويش در جستجوى همپيمانى به مكّه آمده بودند، ديدار كرد. قبل از اينكه اين
افراد آن ديار را ترك گويند رسالت و صدق نبوت در روح و جانشان نفوذ كرد. در يكى از
آن ديدارها پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم با گروهى از بنى عفراء-
تيرهاى از خزرج- گفتوگو كرد و ضمن ارائه اسلام به آنها، برخى آيات قرآن را
برايشان تلاوت كرد. در چشمان اين جمع روح سازگارى و در دلهاى