برادر و
همسرش جدايى مىافكند. بدينترتيب اين افراد خود را ميان مردم جا زدند تا شايعه
پليد خود را بين آنان منتشر سازند.[1]
شكنجه،
وسيله سركوب مؤمنان
نيروهاى
كفر و شرك از منصرفكردن رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم و ياران حقطلب وى
از ادامه گسترش رسالت اسلامى، عاجز و ناتوان ماندند، چنانكه عقل و خردشان نيز از
درك توحيد و ايمان درماند؛ و تمام تلاشهاى آنان براى متوقف ساختن رسالت و يا
انحراف آن، بىحاصل گشت. ازاينرو، جز به كارگيرى فشار و قساوت و سنگدلى و شكنجه
به عنوان ابزارى براى مبارزه با انسانهاى باايمان، چارهاى نديدند و بدينترتيب،
هر قبيلهاى بر مسلمانان جمع خود يورش برده و آنها را دستگير و به زندان افكندند
و با زدن و تحميل گرسنگى و تشنگى، آنان را مورد شكنجه قرار دادند تا ايشان را از
دين و آيين خود و پيام الهى روگردان سازند.
اميّة
بن خلف، بلال را در آفتاب سوزان نيمروز روى شنزارهاى مكّه مىخواباند و با
فجيعترين شيوه وى را تحت شكنجه قرار مىداد.
عمر
بن خطاب كنيزك خود را- به دليل اسلام آوردن- با ضربوشتم مورد شكنجه قرار مىداد و
آنگاه كه خود خسته مىشد، مىگفت: مرا معذور دار كه بهجهت ملالت و خستگى از تو
دست برداشتم و بنى مخزوم، عمار و پدر و مادرش را از شهر بيرون مىآوردند و در
شنزارهاى مكّه شكنجه مىكردند.
رسول
خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم نزد آنان مىرفت و مىفرمود: