اسم الکتاب : ابن تيميه امام سلفى ها المؤلف : قاسم اف، الياس الجزء : 1 صفحة : 367
اما حق اين
است كه سخن امام احمد ادامه دارد، ولى ابن تيميه آن را براى حفظ جايگاه امامش يزيد
ذكر نكرده است. و آن اينكه وقتى به احمد گفتند كه چرا يزيد را لعنت نمىكنى؟ او
گفت: چرا لعنت نكنم كسى را كه خداوند در قرآن او را لعنت كرده است؟ از او پرسيدند:
در كجاى قرآن خدا يزيد را لعنت كرده است؟ احمد اين آيه را خواند:
"
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ
تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ
أَعْمى أَبْصارَهُمْ؛[1]
اگر (از اين دستورات) روى گردانيد، انتظار غير از اين نمىرود كه در زمين فساد و
قطع پيوند خويشاوندى كنيد؟ آنها كسانى هستد كه خداوند لعنتشان كرده و گوشهايشان
را كر وچشمهايشان را كور ستخته است.»
خوب
است مقدارى با شخصيت يزيد آشنا شويم. ابن تيميه مىگويد: «لعنت كردن شخص معين جايز
نيست.» و اين در حالى است كه روايت شده است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله
معاويه و پدر و برادرش و ... را، ابن عباس معاويه را، عايشه عمرو بن عاص را لعنت
كردهاند. البته نمونههاى فراوان ديگر وجود دارد.
ثانيا:
در مورد يزيد همين قدر كافى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله لعنت خدا
وملائكه و همه مردم را نثار او فرمودند؛ آنجا كه فرمودند: