responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على    الجزء : 1  صفحة : 48

مشتقات داراى دو نوع وضع‌اند:1.به ماده خود وضع دارند،2.به هيئت خود وضع ديگرى دارند؛مثلا ضرب به ماده‌اش-كه«ض‌»،«ر»،«ب»باشد-بر«زدن»دلالت مى‌كند و به هيئت خود-كه بر وزن«فعل»و داراى سه«فتحۀ متوالى»است-بر نسبت حدث ضرب به سوى فاعلى از فاعل‌ها در زمان گذشته دلالت مى‌كند.

همان‌طورى‌كه در مباحث قبل ذكر كرديم،وضع داراى سه تقسيم است:تقسيم يك و دو قبلا گذشت؛اينك تقسيم سوم:وضع،به اعتبار لفظ موضوع،به دو قسم منقسم مى‌شود:1.شخصى،2.نوعى.

در مبحث چهارم گفتيم كه اولا واضع،در هنگام وضع،بايد معناى موضوع له را تصور كند و ثانيا تصور معنا هم،به دو گونه ممكن است:گاهى به نفسه و تفصيلا و گاهى بوجهه و اجمالا.

در اينجا نيز مى‌گوييم كه واضع،در هنگام وضع،بايد لفظ موضوع را تصور نمايد و الا وضع،محال است.حال،تصور لفظ هم دوگونه است:گاهى لفظ را به نفسه و تفصيلا تصور مى‌كند و گاهى به وجهه و اجمالا.اولى را وضع شخصى گويند كه شخص همين وضع را تصور نموده است و دومى را وضع نوعى گويند؛چون نوع و كلى را تصور كرده است،نه شخص را(البته موضوع،يا شخصى است يا نوعى،ولى مسامحتا گفته وضع...).

وضع شخصى،مانند زيد،انسان و...(كه«زيد»مثال براى وضع خاص و موضوع له خاص است و«انسان»براى وضع عام و موضوع له عام).

وضع نوعى را مرحوم مظفر به وضع هيئت‌ها مثال مى‌زنند(مثل هيئت فعل ماضى يا مضارع يا اسم فاعل و...).توضيح آنكه:از طرفى هيئت و وزن،همانند نسبت است؛ همان گونه كه نسبت،به تنهايى قابل تصور نبود و هميشه همراه با منتسبين تصور مى‌شد،همچنين هيئت هم،صددرصد متقوم به ماده‌اى از مواد است و به تنهايى قابل تصور نيست،بلكه همواره بايد در ضمن ماده‌اى از مواد باشد؛مثل«ضرب»كه هيئت ماضى معلوم را دارد و داراى فتحه‌هاى متوالى در كنار مادۀ«ض»،«ر»و«ب»است.از طرف ديگر،مواد،نامتناهى است(همانند نسبت‌ها)و حد و حصر ندارد؛مثلا

اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على    الجزء : 1  صفحة : 48
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست