اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 34
اقتضا مىكند كه انسان،در مقابل هريك از
دو قسم معانى مذكور،تعبير خاص و عبارت مخصوصى را به كار ببرد.لذا واضع،در مقابل
معانى مستقل،اسمها را و در مقابل معانى غير مستقل،حروف و اسماى اشاره و...را وضع
نموده است.پس موضوع له حروف با موضوع له اسما كاملا متباين هستند.
توسعۀ مطلب
هر كلمهاى،چه اسم و چه حرف،داراى هيئتى
و مادهاى است،اما در اكثر موارد،ماده با هيئت معينى فقط يك وضع دارد(مثل
انسان،فرس و...)و گاهى هم ماده،وضعى جداگانه دارد و هيئت،جداگانه وضع دارد.هيئت
هم،گاهى در جملات و مركبات است و گاهى در مفردات،اما هيئت مركبات گاهى هيئت جمله
ناقص و مركب ناقص است(مثل غلام زيد)و گاهى هيئت جمله تام و مركب تام است،مركب تام
هم گاهى جملۀ خبرى و گاهى انشايى است؛جملۀ خبرى هم گاهى اسميه است و گاهى
فعليه و...اين بخش را تا حدودى در امر دهم بازگو خواهيم كرد و توضيح خواهيم داد كه
وضع هيئت مركبات چگونه است و هيئت مفردات مثل هيئت فعل ماضى و مضارع و امر،هيئت
مصدر و هيئت مشتقات از قبيل اسم فاعل،مفعول،صفت مشبهه،صيغۀ مبالغه و...و
هكذا هيئتهاى اعرابى از قبيل هيئت رفع،هيئت نصب و هيئت جر كه هركدام شكل خاصى به
لفظ مىبخشد مثل سه شكل بر،بر،بر،در يك ماده و هركدام معنايى دارد:اولى به معناى
نيكى كردن؛دومى به معناى خشكى در مقابل بحر؛و سومى به معناى گندم است.
بحث مفصلتر و بيشتر اين بخش هم در امر
نهم خواهد آمد،ولى در اينجا بهطور مجمل و سربسته مىخواهيم دلالت اينها را بر
نسبت و ربط بيان كنيم.
با دانستن اين مقدمه،مىگوييم از آنجا
كه معانى غير مستقل و نسبتها و رابطهها انواع و اقسام گوناگون دارد،لذا در بعضى
موارد،اين نسبتها با يك لفظ معين و ماده و هيئت خاصى فهمانيده مىشود و در بعضى
موارد،با هيئت خاصى از قبيل هيئت فعل و يا هيئت مصدر و غيره و بعضى هم با هيئت
اعرابى و علامات اعرابى فهمانيده مىشود.پس ملاحظه مىكنيم كه امورى كه بر معانى
غير مستقل(يعنى بر نسبتها)
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 34