اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 239
مقدم شود،مفيد حصر است.مثل:
إِيّٰاكَ نَعْبُدُ وَ
إِيّٰاكَ نَسْتَعِينُ .
اين حصر،از هيئت جمله مستفاد است نه
ماده.
2.تعريف مسند اليه به الف و لام جنس و ماهيت يا استغراق همراه با تقديم او.
مانند:الشجاع على.يعنى جنس شجاعت يا
تمام شجاع،على است و لا شجاع الا على عليه السّلام.يا الائمه من قريش اى لا امام
الا من قريش.يا العالم محمد اى لا عالم الا محمد.يا مثل:اذا قالت حذام فصدقوها فان
القول ما قالت حذام؛كه«سحيم بن صعب» شاعر،اين شعر را در وصف زنش(حذام)گفته
كه:القول ما قالت حذام؛يعنى فقط حرف،حرف او است و حرف غير او هيچ است.اينها هم
مفيد حصرند و وقتى مفيد حصر بودند،مفيد مفهوم هم هستند.
در پايان،يك ميزان كلى را ذكر مىكنند.
هر چيزى كه مفيد حصر باشد،مفيد مفهوم هم
هست خواه اين حصر را از راه وضع افاده كند يعنى وضع شده باشد للحصر.مثل:انما
مثلا.و يا از راه اطلاق و مقدمات حكمت دلالت كند.مثل:دلالت جملۀ شرطى
بر اينكه اين شرط،شرط منحصر است و كذلك جملۀ وصفى على القول به مفهوم داشتن
دلالتش بر اينكه وصف،وصف منحصر است و جانشينى ندارد،اين بالاطلاق است.
البته دربارۀ مسند اليه
معرف به لام،كه در حقيقت مسند است و لو نامش را مسند اليه گذاشتهاند،دربارۀ آن سه
قول است.
1.مفيد حصر است(و هو قول امام الحرمين-اصول فقه-تفتازانى).
2.مفيد حصر نيست.
3.ملاك كلى ندارد بلكه به اختلاف موارد،مختلف است(و هو قول الكفاية و
النائينى و...).
يكى از هيئات داله بر حصر،تقدم مسند بر
مسند اليه است.مثل:تميمى انا؛كه در اصل بوده:انا تميمى؛يعنى من فقط تميمى هستم نه
قيسى يا كلبى.يا مثلا از كسى مىپرسيم:شما فارسى يا كردى يا ترك؟مىگويد:ترك
هستم،يعنى فقط زبان
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 239