اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 185
نهى او منتهى شوى و از منع او ممتنع
شوى.ما لم يأذن فى الفعل و يرخص فيه.
پس مواد امر و نهى،هر دو،دلالت بر الزام
مىكنند و هر دو مفيد حكم الزامىاند لكن يكى الزام به فعل است و ديگرى الزام به
ترك.
2.صيغۀ نهى
عبارت است از هر صيغهاى كه به قول
قدما،دلالت بر طلب ترك نمايد و به قول متأخرين،دلالت بر زجر و ردع عن الفعل نمايد
خواه به صورت جملۀ انشائيه و فعل نهى باشد.مثلا بگويد:لا تفعل.و خواه به صورت تحذير
باشد.مثل اياك ان تفعل.و خواه به صورت جملۀ خبرى باشد.مثل هذا الفعل ممنوع
عليك،يا هذا العمل منهى عنه،يا هذا الفعل مبغوض للمولى.
و يا جملۀ فعليه.مثل لا
تفعل،كه اخبار در مقام انشاست؛و قد مر كه دلالت اين بر طلب ترك آكد است.
مراد از فعل،كه در بيان متأخرين
آمده«نهى زجر عن الفعل است و امر بعث الى الفعل است»چيست؟
مراد عبارت است از همان حدثى كه مصدر يا
مادۀ فعل نهى و يا امر بر او دلالت مىكند.
مثلا ضرب كه مصدر است،دلالت مىكند بر
عمل خاص كه زدن باشد و هكذا و اين حدث
گاهى امر وجودى است مثل ضرب،شرب خمر
و...كه تحت نهى مىرود و مىگويد:لا تضرب،لا تشرب الخمر.
و گاهى امر عدمى است مثل ترك كه تحت نهى
مىرود و گفته مىشود:لا تترك الصلاة،لا تترك الحج و...
چنانكه در باب اوامر هم
گاهى آن فعل،يك فعل وجودى است مثل
صلاة،زكات،در صل و زك.
گاهى امر عدمى است مثل ترك كه مىگويد:اترك
شرب الخمر و...
حال،در دو مثال فوق،لا تضرب و لا تترك
الصلاة،هر دو،صيغۀ نهىاند.و در دو
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 185