اسم الکتاب : به نام خدا المؤلف : پوریزدی، رحمت الجزء : 1 صفحة : 36
بی إذن خدا، برگ نیفتد ز
درخت.
هیچ برگی در نیفتد از درخت
بی قضا و حکم آن سلطان بخت
از دهان لقمه نشد سوی گلو
تا نگوید لقمه را حق که اُدخُلُوا[1]
قرآن
مجید می فرماید: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا
يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ
مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا
رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين؛
کلیدهای
غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آن ها را نمی داند. او آنچه
را درخشکی و دریاست می داند؛ هیچ برگی (از
درختی) نمی افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ
دانه ای در تاریکی ها زمین و نه هیچ تر وخشکی
وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار{ در کتاب علم خدا} ثبت است»[2]
تنها
قدرت بی انتها از آن خداست و او بر همهچیز دانا و آگاه است و همهچیز
بر اساس نظم و برنامه ریزی است.
پای فقیر لنگ نیست،
مُلک خدا تنگ نیست.
وقتی
صاحب کار، دست رد به سینه کارگر اهل کار می زند و کاری به او
نمی دهد. یا آدم فقیری که در طلب چیزی
یا مالی باشد اما صاحب مال آن فقیر را ناامید کند. استفاده
می شود.