پروتكل 3

- رهايى از زير يوغ بردگى، ممكن است ولى رهايى از زير يوغ‌ فقر بسيار دشوار، ما در قانون اساسى خود حق رفاه مادى‌ توده را به‌ صورتى خيالى‌ اما نه واقعى گنجانده‌ايم.

- قدرت ما در گرو كاهش‌ مستمر مواد غذايى و ضعف جسمى كارگر مى‌باشد .... تا نتواند عليه خواسته‌هاى ما اقدام كنيد.

- وجود بحران اقتصادى‌، نفرت غيريهوديان را افزايش مى‌دهد و صنعت‌ را دچار ركود مى‌سازد. در اين هنگام ما مى‌توانيم به مدد عمليات مخفيانه و نيز به يارى‌ طلا كه قبلًا آن را به دست آورده‌ايم، آتش‌ بحران اقتصادى را شعله‌ور سازيم و كارگران‌ را در سراسر اروپا به خيابان‌ها بريزيم ... ما در اين ميان، سالم خواهيم ماند و اموالمان به يغما نخواهد رفت زيرا از زمان شروع حادثه به خوبى آگاهيم.

پروتكل 4

- براى‌ سلب قدرت انديشيدن از مردم غيرصهيونيست‌، بايد فكر آنها را متوجه‌ صنعت و تجارت‌ كنيم ... اين كار باعث مى‌شود كه دشمن مشتركشان را فراموش كنند. به‌ صنعت‌ جنبه‌ احتكارى‌ مى‌دهيم. بدين معنى كه به بهاى‌ صنعتى شدن‌، بسيارى از زمين‌ها ناديده گرفته مى‌شوند كه سرانجام به دست ما مى‌افتند.

- افزايش روزافزون رقابت، به منظور پيش افتادن در زندگى از سوئى و نابسامانى‌هاى اقتصادى‌ از سوى ديگر مردم را سرخورده و افسرده مى‌كند ... قشرهاى پايين‌، جوامع غيريهودى‌ در پى رهنمودهاى ما عليه طبقه‌ى ممتاز به پا مى‌خيزند و سرانجام با حريفان ما يعنى علماى غيريهود بر سر قدرت به نبرد مى‌پردازند.

پروتكل 5

- چرخ‌هاى ماشين هر دولتى، به كمك موتورى حركت مى‌كند كه اين موتور در دست ما مى‌باشد و آن‌ طلا است. حكماى ما تدابيرى انديشيده‌اند كه‌ سرمايه‌ از ارزش فوق‌العاده‌اى برخوردار باشد. براى آنكه‌ گردش عمل سرمايه‌ محدود نشود، بايد آن را در راه ايجاد تجارت و صنعت انحصارى‌ به كار گرفت. آزادى گردش عمل سرمايه‌