responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه تهران بزرگ المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1108

شمیران


نویسنده (ها) : محمود جعفری دهقی - علی کرم همدانی - ناصر پازوکی طرودی - مینو حسنی اصفهانی - محمدرضا عباسی

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 9 تیر 1399

تاریخچه مقاله

شمیران \ šemīrān \ ، یا شمیرانات، شهرستانی در شمال استان تهران.

I.جغرافیا

شمیران ناحیه‌ای است کوهستانی در شمال تهران با آب‌وهوای معتدل کوهستانی که در گذشته‌ای نه‌چندان دور تابستانگاه تهرانیان در گریز از گرمای توان‌فرسای تابستانهای تهران بوده است. با توجه به ویژگیهای جغرافیایی شمیران و همسای‌ۀ جنوبی آن، تهران، می‌توان گفت که این دو همچون دو همزاد از دیرباز در پیوند با یکدیگر بوده‌اند.
این پیوستگی در معنای نام و ویژگیهای جغرافیایی آنها که در خود نیز تقابلی نهفته دارند، بـه‌روشنی پیدا ست. افزون بر اینها تاریخ شمیران پیوندی نزدیک با تاریخ تهران دارد. ناحیۀ شمیران هنگامی در تاریخ اهمیت یافت که تهران به‌سبب موقعیت سوق‌الجیشی‌اش، مورد توجه شاه طهماسب اول صفوی (سل‌ 930-984 ق / 1524-1576 م) واقع شد و او با برپایی برج‌وبارو بر گرد آن در 961 ق / 1554 م، ده سرسبز تهران را به شهری کوچک بدل کرد؛ از آن پس هر اندازه که بر وسعت تهران افزوده شد، از پهنۀ شمیران کاسته شد تا جایی که پس از گذشت حدود 200 سال که از پایتختی تهران می‌گذرد، تقریباً همۀ روستاها و نواحی شمیرانِ تاریخی به تهران پیوسته، و به محله‌هایی از این کلان‌شهر بدل شده است، به گونه‌ای که تشخیص محدودۀ این دو از یکدیگر کاری دشوار است. ازاین‌رو، در این مقاله از دو منظر به شمیران نگاه شده است:
نخست، شمیران به‌عنوان شهرستانی از شهرستانهای استان تهران که دربرگیرندۀ محدودۀ منطقۀ 1 و پاره‌ای از مناطق 2، 3 و 4 شهرداری تهران و بخشهای لواسانات و رودبار قصران است؛ هرچند در گذشته نواحی لواسان و رودبار خود بلوکی مستقل از شمیران به شمار می‌رفته‌اند،


اما امروزه به حکم قانون تقسیمات کشوری، این نواحی در محدودۀ شهرستانی است که شمیرانات خوانده می‌شود.
دیگر، شمیران تاریخی که در دورۀ قاجار به اراضی شمـال، شمال شرقی و شمال غربی بیرون از حصار و خندق تهران که تا دامنه‌های جنوبی البرز امتداد داشت و از غرب تا کلاک کرج و از شرق تا گردنۀ قوچک را در بر می‌گرفت، اطلاق می‌شد.

شهرستان شمیرانات

این شهرستان با حدود 111‘1 کمـ2 وسعت، حدود 9 / 5٪ از مسـاحت استـان تهران را دربرمی‌گیرد و از حیث وسعت در میان شهرستانهای 13گانۀ استان تهران رتبۀ هشتم را دارد (محمودیان، 66). این شهرستان از شمال به شهرستانهای آمل و نور در استان مازندران، از جنوب به شهرستان تهران، از شرق به شهرستان دماوند، و از غرب به شهرستان کرج در استان البرز محدود است (نک‌ : اطلس ... ، 95).
برپایۀ تقسیمات کشوری 1387 ش، شهرستان شمیرانات به مرکزیت تجریش متشکل از دو بخش به نامهای لواسانات به مرکزیت شهر لواسان، و رودبار قصران به مرکزیت شهر فشم؛ 3 دهستان به نامهای لواسان بزرگ، به مرکزیت آبادی لواسان بزرگ، لواسان کوچک به مرکزیت آبادی افجه، و رودبار قصران به مرکزیت آبادی حاجی‌آباد؛ 3 شهر به نامهای تجریش، لواسان و فشم؛ و 15 روستا ست ( نشریه ... ، بش‌ ؛ «درگاه ... »، بش‌ (.
افزون بر اینها بخشهایی از مناطق 2، 3 و 4 شهرداری تهران تابع فرمانداری شمیران است و شهر تجریش کـه از آن در تقسیمات کشوری به‌عنوان مرکز شهرستان شمیرانات یاد می‌شود، درواقع محله‌ای در منطقۀ 1 شهرداری تهران است که به‌سبب گسترش شهر تهران در دهه‌های اخیر، به این شهر متصل شده است و امروزه بخشی لاینفک از شهر تهران به شمار می‌آید (نک‌ : ه‌ د، تجریش).
در سرشماری 1385 ش، مرکز آمار ایران جمعیت شهرستان شمیران را 778‘ 37 تن اعلام نموده است؛ ایرادی که می‌توان بر این آمار وارد کرد، آن است که جمعیت منطقۀ 1 و بخشهایی از مناطق 2، 3 و 4 شهرداری تهران که تـابع فرمانداری شمیران‌اند، در شمار جمعیت شهرستان شمیران نیامده است. ازاین‌رو، با احتساب جمعیت منطقۀ 1 شهرداری تهران که در سرشماری 1385 ش، 962‘379 تن بوده است و نیز احتساب جمعیت بخشهایی از مناطق 2، 3 و 4 شهرداری تهران که تابع فرمانداری شمیران‌اند، می‌توان جمعیت شهرستان شمیران را در 1385 ش بیش از 000‘500 تن برآورد کرد.

جغرافیای طبیعی

شهرستان شمیران سرزمینی است کوهستانی که حدود 94٪ آن را کوههای بلند در بر گرفته است (محمودیان، 72). معروف‌ترین این کوهها کوه توچال با 932‘ 3 متر ارتفاع واقع در 10کیلومتری شمال غربی تجریش، و کلک‌چال با ارتفاع 330‘ 3 متر واقع در 6 کیلومتری شمال ‌شرقی تجریش است که از تفرجگاههای تهرانیان در روزهای پایانی هفته به شمار می‌آیند. نیز کوههای ولدربالدر (253‘4 متر)، خرسرک (234‘4 متر)، کلون‌بستک (210‘4 متر)، هردورود (208‘4 متر)، پالون ـ گردن (203‘4 متر)، خرتوئک (156‘4 متر) و خرس‌چال (130‘4 متر) از جملۀ کوههای بلند شهرستان شمیران‌اند ( فرهنگ ... کوهها ... ، 4 / 403، 406، 408، 409، 421، 430).
کوههای شمیران حاصل فعالیتهای کوه‌زایی البرز و چین‌خوردگیهای آن در طی ادوار مختلف زمین‌شناسی است. اندک منـاطق هموار شهرستان شمیران که حـدود 6٪ از اراضی آن را در بر می‌گیرد و عمدتاً در امتداد درۀ رودخانه‌های جاجرود و لار واقع‌اند، بر اثر فرسایش و آبرفتهای این دو رود پدید آمده‌اند. افزون بر این دشتهایی به‌نسبت کوچک و نیمه‌هموار در مناطق مرتفع این شهرستان وجود دارد که در عصر یخ‌بندان بر اثر فرسایش مداوم قطعات یخ بر بستر دره‌ها شکل گرفته‌اند؛ به این ترتیب که حرکت یخ‌رُفتها در عصر یخ‌بندان، کف دره‌ها را هموار کرده، و دیواره‌های دو طرف بستر آن را تا حد ممکن عقب رانده است، مانند دشت جانستون، دشت تلخاب و دشت هویج. به این دشتهای کوچک «دشتک» یا «دشته» نیز گفته می‌شود. در نزدیک بعضی از قله‌های بلند این ناحیه نیز دشتهایی کوچک وجود دارد که برای نامیدن آنها از پسوند «چال» استفاده می‌شود، مانند کلک‌چال، قزقون‌چال، پیازچال و پلنگ‌چال. دشتهای پایکوهی و کوهپایه‌های جنوب توچال هم از دیگر نقاط نسبتاً هموار شهرستان شمیران است.
این دشتها بر اثر انباشت و حمل مواد رسوبی و فعالیت آبهای روان، هموار شده‌اند. سبب به‌جای‌ماندن مواد و رسوبات در این نقاط، فعالیت گسلها و بازکردن بستر دره‌ها بوده است. به این ترتیب، دشتها و گودیهایی هم بر اثر فعالیتهای تکتونیکی (زمین‌ساختی) و فرسایش آبهای روان شکل گرفته‌اند، مانند دشت لواسان، دشت سبو، دشت امامه، دشت آهار و دامنه‌های جنوبی کوه توچال.از مشخصات بارز ایـن قبیل دشتها وجـود یک خط گسل در امتداد آنها ست، به‌طوری‌که امتداد گسل مشاـ فشم، دره‌های باز و دشتهای لواسان و امامه را به‌وجود آورده است و دشت سبو نیز در محل جداشدن این خط گسل از تراست شمال تهران قرار دارد. همچنین دامنه‌های جنوبی کوه توچال که کوهپایۀ آن در حال حاضر منطقۀ مسکونی شهرستان شمیران در شمال تهران است، به‌وسیلۀ گسل نیاوران و تراست شمال تهران مشخص می‌شود و شماری گسلهای فرعی نیز در امتداد آن وجود دارد (نک‌ : محمودیان، 72).

پوشش گیاهی و حیات وحش

 مناطق کوهستانی شمیران دارای پوشش گیاهی نسبتاً غنی است و درختچه‌هایی مانند گلابی، انجیر، گردو، گیلاس وحشی، بادام کوهی، زرشک، اُرْس (سرو کوهی)، سماق، اوجا و گیاهان دارویی همچون گل گاوزبان، گل بنفشه، گل ختمی، خاکشیر، آویشن، کاسنی، مورد، شیرین‌بیان، باریچه و قدومه به‌صورت پراکنده در آن می‌روید. 
افزون بر اینها مراتع و چراگاههایی با پوشش گیاهی غنی در بخشهای لواسانات و رودبار قصران وجود دارد که علاوه بر دامداران محلی، در فصلهای بهار و تابستان دامداران متحرک و نیمه‌متحرک شهرستانهای مجاور از آنها برای تعلیف دامهای خود استفاده می‌کنند.
در کوههای شهرستان شمیران جانورانی همچون قوچ، میش، کل، بز، شوکا، خرس، گراز، گرگ، کفتار، روباه، خرگوش، کبک و تیهو یافت می‌شود ( فرهنگ ... آبادیها ... ، ۳۸ / ۲۰۶). 
از کوههای بلند و پربرف شهرستان شمیران، چشمه‌ها و رودخانه‌های پرآبی سرچشمه می‌گیرند که در کشاورزی منطقه نقش بسزایی دارند. مهم‌ترین رودخانۀ جاری در شهرستان شمیران رودخانۀ جاجرود (ه‍ م) با حدود ۱۴۰ کمـ درازا و ریزابه‌های پرشمار آن مانند آهار، آب‌پشنگ، افجه، امامه، جعفرآباد، خیزرودبار، ایرا، روته (لجنی)، آب میگون (شمشک)، گرمابدر، لالان و ناصرآباد (لوارک) است (نک‍ : افشین، ۲ / ۴۹۰-۴۹۳، ۴۹۵-۴۹۶). 

اوضاع اقلیمی

 آب‌وهوای شهرستان شمیران تحت تأثیر عوامل جغرافیایی و بیش از همه ناهمواریها قرار دارد. این عوامل در ناهمگونی اقلیم، حجم و نوع بارشها، و تفاوت دمایی تأثیرگذارند به گونه‌ای که هر قدر ارتفاع افزایش یابد، از شدت دمای هوا کاسته، و بر میزان بارش افزوده می‌گردد. ازاین‌رو، در محدودۀ شهرستان شمیران، متناسب با ارتفاع زمین از سطح دریا، ۵ منطقۀ آب وهوایی مشخص را بدین شرح می‌توان تمیز داد: 

۱. اقلیم نیمه‌خشک سرد

 این منطقۀ آب‌وهوایی در اراضی‌ای با ارتفاع کمتر از ۶۲۰‘۱ متر واقع است و میانگین بارش سالانه در آن بین ۳۸۰-۴۵۰ میلی‌متر، و میانگین دمای سالانۀ آن بیش از °۱۴ سانتی‌گراد است. مناطقِ جنوب ناحیۀ شهری شمیران در حوالی اتوبانهای صدر و بابایی، و محله‌های محمودیه، فرمانیه، چیذر، ازگل، اراج، پارک جنگلی لویزان، کامرانیه، دزاشیب و اقدسیه در این منطقۀ آب‌وهوایی قرار دارند. 

۲. اقلیم مدیترانه‌ای سرد

 این منطقۀ آب‌وهوایی در اراضی‌ای با ارتفاع ۶۲۱‘۱- ۷۹۰‘۱ متر واقع است و میانگین بارش سالانه در آن بین ۴۵۰-۵۱۰ میلی‌متر، و میانگین دمای سالانۀ آن °۸ / ۱۲-°۱۴ سانتی‌گراد است. بخشهای وسیعی از مراکز جمعیتی شهرستان شمیران مانند تجریش، دارآباد، جماران، سعدآباد، ولنجک، درکه، سوهانک، شهر لواسان، سبوکوچک، سبوبزرگ، پشت لاریجان، زربند، امین‌آباد و لشکرک در این منطقۀ آب‌وهوایی قرار دارند. 

۳. اقلیم نیمه‌مرطوب سرد

 این منطقۀ آب‌وهوایی در اراضی‌ای با ارتفاع ۷۹۱‘۱-۹۴۵‘۱ متر واقع است و میانگین بارش سالانه در آن ۵۰۰-۵۷۰ میلی‌متر، و میانگین دمای سالانۀ آن °۵ / ۱۱-°۸ / ۱۲ سانتی‌گراد است. مناطقی مانند اوشان، فشم، افجه، انباج، چهارباغ، نیکنام‌ده، رسنان، پس‌قلعه، حاجی‌آباد و کُند پایین در این منطقۀ آب‌وهوایی قرار دارند. 

۴. اقلیم فراسرد کوهستانی و مرطوب

 این منطقۀ آب‌وهوایی در اراضی‌ای با ارتفاع ۹۴۶‘۱-۱۹۳‘۲ متر واقع است و میانگین بارش سالانۀ آن بین ۵۷۰-۶۶۰ میلی‌متر، و میانگین دمای سالانۀ آن °۱۰-°۵ / ۱۱ سانتی‌گراد است. حجم بارش برف در این منطقه قابل توجه، و حدود ۵۰٪ از حجم کل بارشهای سالانه است. مراکز جمعیتی مانند میگون، امامۀ پایین، امامۀ بالا، آهار، ایگل، باغ گل، روته، علایین، کُند بالا و لواسان بزرگ در این منطقۀ آب‌وهوایی قرار دارند. 

۵. اقلیم فراسرد کوهستانی و بسیار مرطوب

 این منطقۀ آب‌وهوایی در اراضی‌ای با ارتفاع ۱۹۴‘۲-۷۶۰‘۲ متر واقع است و میانگین بارش سالانۀ آن ۶۶۰-۸۷۰ میلی‌متر، و میانگین دمای سالانۀ آن °۶ -°۱۰ سانتی‌گراد است. پیستهای اسکی شمشک، دربندسر و توچال در این منطقۀ اقلیمی قرار دارند که نشان‌دهندۀ حجم بالا و درخور توجه بارشهای برفی منطقه است. مناطقی مانند لالان (لالون)، آب‌نیک، گرمابدر، دورود، جیرود، شمشک پایین، شمشک بالا، دربندسر، ایرا و راحت‌آباد در این منطقۀ آب‌وهوایی قرار دارند. همچنین در بلندیها و قله‌های کوهها که بیش از نیمی از مساحت شهرستان شمیران را در بر گرفته‌اند و بیش از ۷۰۰‘۲ متر ارتفاع دارند، میانگین بارش سالانه ۸۰۰ -۰۰۰‘۱ میلی‌متر، و متغیرِ میانگین دمای سالانۀ آن کمتر از °۶ سانتی‌گراد است. این مناطق که در بیشتر روزهای سال پوشیده از برف است، به‌سبب خشونت اقلیم و طول دورۀ سرما فاقد سکونتگاههای دائمی است (نک‍ : محمودیان، ۸۳-۸۴). 
نام‌شناخت: دربارۀ معنای نام شمیران آراء متفاوتی ارائه شده است. بیشتر کسانی که دربارۀ نام شمیران اظهارنظر کرده‌اند، عموماً آن را در مقابل نام تهران گذاشته، و با توجه به ویژگیهای جغرافیایی این دو جا کوشیده‌اند نام شمیران را معنا نمایند. در این میان کسانی کوهپایه‌های جنوب توچال را به «ران» تشبیه، و شمیران را سرِ ران، و تهران را ته ران معنا کرده‌اند. این نظر آن‌چنان بی‌پایه می‌نماید که نیازی به توضیح آن نیست. اما کسانی هم برپایۀ مستندات زبان‌شناسی، شمیران را متشکل از دو بخش «شَمی» یا «سَمی» + «ران» دانسته، و بخش نخست آن را بالا و بلند، و بخش دوم آن را «جا» (پسوند مکان) معنا کرده، و روی هم معنای این نام را «جایگاه بلند» دانسته‌اند. در نظر اینان نام تهران نیز متشکل از دو بخش «ته» به معنی پایین و زیر، و پسوند مکان «ران» است که روی هم «پایین جا» معنا می‌دهد (همو، ۵۶). اما کسانی مانند احمد کسروی بخش نخست در نام شمیران (شمی یا سمی) را هم‌ریشه با واژۀ اوستایی «زم» یا «زمی» دانسته‌اند که در آن زبان به معنای سرما ست؛ ازاین‌رو، کسروی شمیران را «جایگاه سرد» معنا کرده است. به نظر او بخش نخست در نام تهران (ته) هم‌ریشه با واژه‌های «تف» و «تب» در گویشهای زبان فارسی است که گرما معنا می‌دهد؛ بدین سبب او معنای نام تهران را «گرمگاه» یا «جای گرم» دانسته است (ص ۲۸۰-۲۸۱). 

ریشۀ تاریخی

 یافته‌های باستان‌شناختی و شواهد توپوگرافیکی و اقلیمی مؤید آن است که جلگه‌های جنوبی کوههای شمیران در اعصار پیش از تاریخ خالی از سکنه نبوده است. درواقع آبهایی که بر اثر ذوب برفهای قله‌های بلند شمیران به جلگه‌های جنوبی آن روان می‌شود، شرایط زیست‌محیطی مناسبی را برای نخستین اقوام کشاورز که دست از شکار کشیده، و در جست‌و‌جوی محلهای مناسب برای کشاورزی بودند، فراهم کرده بوده است (عدل، ۱۰). 
در کاوشهای باستان‌شناسان در تپه‌های قیطریه سفالهایی به رنگ قرمز یافت شده است که دیرینگی سکونت انسان را در محدودۀ شمیران به بیش از ۰۰۰‘۶ سال پیش از زمان ما می‌رساند. این سفالها که بدون چرخ سفالگری ساخته شده‌اند، متعلق به تمدنی است که به‌سبب استفادۀ گستردۀ مردم آن از سفالهایی به رنگ قرمز، نزد باستان‌شناسان به «تمدن سفال قرمز» معروف است (نک‍ : کام‌بخش‌فرد، «کاوش ... »، ۶۷، تهران ... ، ۱۱-۱۲). 
تقریباً در حدود میانه‌های هزارۀ ۲ تا اوایل هزارۀ ۱ ق‌م، تازه‌واردانی که بارزترین مشخصۀ آنان استفاده از سفالهایی به رنگ خاکستری تیره بود و به باور بیشتر پژوهشگران تاریخ منشأ آریایی داشتند، در تپه‌های قیطریه مستقر شدند و جای مردم متعلق به تمدن سفال قرمز را گرفتند. آثار قابل توجهی از صاحبان تمدن سفال خاکستری در حوزۀ شمیران مانند خجیر، حصارکِ شمیران، پل رومی، اوین، دروس، چیذر، بوستان پنجم سلطنت‌آباد (پاسداران) و عباس‌آباد یافت شده است (همان، ۱۴-۱۵، «کاوش»، ۶۶). 
هرچند این یافته‌ها دیرینگی سکونت انسان را در محدودۀ شمیران به اعصار پیش از تاریخ می‌رساند، اما با این حال، در منابع تاریخی پیش از اسلام و نخستین سده‌های اسلامی نامی از شمیران دیده نمی‌شود. شمیران در ناحیه‌ای جای دارد که در متون تاریخی و جغرافیاییِ نخستین سده‌های اسلامی از آن با نام «قصران» یاد شده است. قصران در آن روزگار به ناحیه‌ای بزرگ و کوهستانی واقع در شمال جلگۀ ری اطلاق می‌شد که خود به دو بخش قصران داخل و قصران خارج تقسیم می‌گشت و از توابع ولایت ری بـه شمـار می‌رفت (نک‍ : اصطخری، ۲۰۹؛ ابن‌حوقل، ۳۷۹؛ مقدسی، ۳۸۶؛ یاقوت، ۴ / ۱۰۵). 
برپایۀ گزارشهای این دسته از جغرافی‌نویسان، حد جنوبی ناحیۀ قصران کوه طبرک در شمال ری بود (نک‍ : حمدالله، ۵۳) که امروزه کوه بی‌بی‌شهربانو خوانده‌می‌شود، حد شرقی آن به ناحیۀ دماوند می‌رسید، حد غربی آن روستای کن را در بر می‌گرفت، و از شمال تـا کوههای رویان امتداد داشت (نک‍ : کریمان، قصران، ۱ / ۱۴-۲۴). 
با توجه به نامهای جغرافیایی امروزی، حد شمالی قصرانِ داخل کوه کلون‌بستک در رشته‌کوههای البرز میانی، و حد جنوبی آن کوههای شمیران در شمال تهران امروزی بوده، و قصرانِ خارج اراضی میان کوههای شمیران تا کوه طبرک در شمال شهر ری را در بر می‌گرفته است؛ درواقع کوههای شمیران حدفاصل قصران داخل و قصران خارج محسوب می‌شده است (نک‍ : همان، ۱ / ۱۱۵- ۱۱۸). 
ظهیرالدین نیشابوری در کتاب سلجوق‌نامه (ص ۲۲) و محمد راوندی در راحة الصدور (ص ۱۱۲) ذیل واقعۀ درگذشت طغرل اول سلجوقی در ۴۵۵ ق / ۱۰۶۳ م در اقامتگاه تابستانی‌اش در تجریش، از این روستا به‌عنوان روستایی نزدیک ری از توابع قصران بیرون (خارج) یاد کرده‌اند. عبدالجلیل قزوینی رازی، مؤلف سدۀ ۶ ق / ۱۲ م، در کتاب نقض آنجا که از آبادیهای اوین (ایون) و فرحزاد (برزاد) یاد می‌کند، بدون آنکه نامی از شمیران ببرد، آن آبادیها را از توابع ری برمی‌شمرد (ص ۴۶۰-۴۶۱). یاقوت نیز در اوایل سدۀ ۷ ق / ۱۳ م در شرح آبادیهای اوین (اذُون)، فرحزاد (فَرّزاد) و ونک نامی از شمیران به میان نیاورده، و این آبادیها را از توابع قصران خارج و ری برشمرده است (۱ / ۱۸۰، ۳ / ۸۷۲، ۴ / ۹۴۱). 
چنین پیدا ست که در آن روزگار هنوز نام شمیران بر دامنه‌های جنوبی کوه توچال اطلاق نمی‌شده است. ظاهراً برای نخستین‌بار ظهیرالدین مرعشی در سدۀ ۹ ق / ۱۵ م ذیل رویدادهای سال ۸۳۱ ق / ۱۴۲۸ م در دو اثر تاریخی خود، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران (ص ۲۸۴-۲۸۵) و تاریخ گیلان و دیلمستان (ص ۱۴۷، ۱۵۷)، از قلعه‌ای به نام شمیران در حدود ناحیۀ قصران یاد کرده است. اما به‌درستی معلوم نیست که این قلعه نام خود را از ناحیه‌ای که در آن جای داشته گرفته، یا اینکه بعدها نام این قلعه به‌سبب شهرتش، بر ناحیه‌ای که در آن واقع بوده، نهاده شده است. 
در هر حال، شمیران در تاریخ هنگامی اهمیت یافت که تهران به‌سبب موقعیت سوق‌الجیشی‌اش مورد توجه شاه طهماسب اول صفوی واقع شد و در ۹۶۱ ق / ۱۵۵۴ م با برپایی برج و بارو بر گرد آن اهمیتی مضاعف یافت (نک‍ : مجدی، ۷۶۸؛ بافقی، ۱۲۱؛ اعتمادالسلطنه، مرآة ... ، ۱ / ۸۲۸)؛ با اهمیت یافتن تهران و پررنگ‌شدن نقش آن در رویدادهای تاریخی، رفته‌رفته نام شمیران در منابع تاریخی بیشتر دیده می‌شود. 
کهن‌ترین سند موجود که در آن نام شمیران بر دامنه‌های جنوبی کوه توچال اطلاق شده، فرمانی از شاه طهماسب اول صفوی به تاریخ ۹۶۱ق است. در این فرمان که املاک و مستغلات موقوفۀ آستانۀ حضرت عبدالعظیم تعیین شده، از شمیران چنین یاد شده است: «چهار هرز (چالهرز امروزی) و بالغ‌آباد واقع در شمران» (هدایتی، ۳۲). این سند که با فاصلۀ زمانی ۸۰ سال از نوشتۀ ظهیرالدین مرعشی تنظیم شده است، شمیران را قلمرو وسیعی می‌بخشد چندان‌که دو روستای چالهرز و بالغ‌آباد را از روستاهای تابع شمیران می‌نامد. برپایۀ منابع دورۀ صفویه می‌توان پذیرفت که طی همین سالها نام قصران بیرون رفته‌رفته به شمیران بدل شده است (معتمدی، ۳۵۱). 
امین احمد رازی در تذکرۀ هفت اقلیم که تألیف آن‌را در ۱۰۰۲ ق / ۱۵۹۴ م به پایان رسانده، به جای قصران از شمیران به‌عنوان یکی از بلوکهای ولایت ری یاد کرده و در توصیف آن نوشته است: «و بر شمال رویه‌اش ]تهران[ کوهستانی است موسوم به شمیران که قطعه‌ای است از قطعه‌های جنان ... و هیچ مستشهدی در خوبی آن زیاده بر این نیست که در ایام سابق این کوهستان را شمع ایران می‌گفته‌اند و در مضافاتش اقسام میوه نیک می‌شود، خصوص گیلاس که با نهایت خوبی وافر و بی‌قیاس می‌باشد» (۳ / ۷). 
محمدطاهر وحید قزوینی در اثر خود عباس‌نامه که به شرح زندگانی شاه عباس دوم صفوی (سل‍ ۱۰۵۲-۱۰۷۷ ق / ۱۶۴۲-۱۶۶۶ م) اختصاص دارد، در ذکر رویدادهای سال ۱۰۷۴ ق، سفر شاه عباس دوم از اشرف (بهشهر کنونی) به تهران را گزارش کرده است. با اینکه این سفر از راه قصران صورت گرفته بوده، وحید قزوینی هیچ نامی از قصران نبرده است. بنابه نوشتۀ او، شاه صفوی و همراهانش بر سر راه خود چند روزی را در لار اقامت گزیدند و از آنجا راهی لواسان شدند و چون راه لواسان به تهران از کوههای سخت‌گذر می‌گذشت، به‌ناچار به جانب دماوند تغییر مسیر دادند و از آنجا به شمیران رفتند و پس از چند روز توقف در آنجا راهی تهران گشتند (ص ۳۳۰-۳۳۱). 
محمدمفید بافقی از دیگر مؤلفان روزگار صفویان، در کتاب جغرافیایی مختصر مفید که آن را در شرح احوال شهرها و ولایات ایران نوشته، و نگارش آن‌را در ۱۰۹۱ ق / ۱۶۸۰ م به پایان رسانده است، اراضی کوهستانی شمال تهران را شمیران خوانده (ص ۱۲۱) و در توصیف آن نوشته است: «در کوهستان واقع شده و در نهایت خوش ـ هوایی است، و آبهای کوثرمثال در آن ملک جاری است» (ص ۱۱۸). او در ادامه به توصیف قلعۀ شمیران پرداخته است؛ اما با توجه به موقعیت جغرافیایی این قلعه و آثار برجای مانده از آن، توصیفات او از قلعه اغراق‌آمیز می‌نماید. به نوشتۀ او قلعۀ شمیران دژی استوار بود که در آن «دو هزار و هشتصد سرای عالی ساخته بودند» (همانجا). 
منابع تاریخی و جغرافیایی دورۀ صفویه جز این اندک‌اشاره‌ها، آگاهیهای روشنی از وضعیت شمیران در آن روزگار به‌دست نمی‌دهند. اما پس از برافتادن صفویان که در پی آن سراسر ایران دستخوش فتنه‌گریهای مدعیان تاج و تخت شد، تهران به‌سبب موقعیت ممتاز نظامی‌اش، نزد مدعیان قدرت سیاسی اهمیت مضاعف یافت. از آن پس هرقدر بر اهمیت تهران افزوده گردید، منابع تاریخی نیز آگاهیهای بیشتری از وضعیت شمیران به دست دادند. از منابع تاریخی این دوره چنین مستفاد می‌شود که شمیران در آن هنگام ییلاق تهران به شمار می‌رفته است. کریم خان زند پس از سرکوب محمدحسن خان قاجار در ۱۱۷۲ ق / ۱۷۵۹ م، قصد آن داشت که برای تسلط بر اوضاع، در تهران اقامت گزیند؛ ازاین‌رو دستور داد در تهران عمارتی خاص او برپا دارند، اما به‌سبب شدت گرمای هوای آنجا، با همراهان خود به شمیران رفت و تابستان را در آنجا گذراند (نک‍ : موسوی، ۹۱؛ اعتمادالسلطنه، مرآة، ۱ / ۸۴۳-۸۴۴). 
 

در ۱۱۹۷ ق / ۱۷۸۲ م، آقا محمدخان قاجار که تهران را در محاصره داشت، اردوگاه خود را در شمیران برپا کرد، اما به‌سبب شیوع بیماری وبا در تهران و سرایت آن به اردوگاهش، دست از محاصرۀ تهران کشید و در آن سال از تصرف آنجا صرف‌نظر کرد. 
نقطۀ عطف تاریخ شمیران، تسخیر تهران به دست آقا محمدخان قاجار در ۱۱۹۹ ق است. او پس از چیرگی بر اوضاع، در ۱۲۰۰ ق در تهران بر تخت پادشاهی ایران نشست و این شهر را به پایتختی خود برگزید (همان، ۴ / ۸۴۶- ۸۴۸). در آن هنگام تمامی اراضی میان تهران و شمیران پوشیده از زمینهای لم‌یرزع و تپه‌ماهورهای عریان بود؛ اما در دامنه‌های البرز و بلندیهای شمیران به‌سبب جریان نهرها و پاکی هوا، آبادیهای ییلاقی متعددی وجود داشت، مانند سوهانک، اراج، ازگل، دارآباد، نیاوران، جماران، چیذر، دزاشیب، امامزاده قاسم، اوین، درکه، فرحزاد، حصارک و جز آنها که اراضی آنها از آب نهرها مشروب می‌شدند. در مظهر اولین قناتهای پایکوه البرز نیز آبادیهای قلهک، زرگنده، نارمک، قنات کوثر، ونک، پونک، و کن جای داشتند (امیرجمشیدی، ۶۵). 
با انتقال دربار به تهران، شمیران به‌سبب آب‌وهوای مناسب، مورد توجه شاهان و درباریان قاجار واقع شد. شاهان قاجار غالباً برای شکار و تفرج، تابستانها در شمیران اقامت می‌گزیدند؛ ازاین‌رو، آنان باغها و عمارتهایی سلطنتی در آنجا بر پا داشته‌اند. عمارتهای سلطنت‌آباد، قصر قاجار، قصر فیروزه، قصر محمدی، صاحبقرانیه و اقدسیه از جملۀ مهم‌ترین اقامتگاههای سلطنتی در محدودۀ شمیران روزگار قاجاریه‌اند. شاهزادگان و اشراف آن دوره نیز به تأسی از شاهان قاجار، در شمیران باغها و عمارتهای تابستانی از خود داشتند و مردم کوچه و بازار تهران نیز به فراخور حال خود سرپناهی در شمیران خریداری یا کرایه می‌کردند و یا چادری در کنار باغها یا جویبارها برپا می‌داشتند و تابستانها را در آنجا می‌گذراندند (نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
فتحعلی‌شاه که در فصل گرما گاه در شمیران اقامت می‌گزید، نخست در سال دوم پادشاهی‌اش اقامتگاهی موسوم به قصر قاجار در شمیران بنا کرد (سپهر، ۱ / ۵۹) و پس از چندی، باغ و عمارتی کوچک در محل امروزی کاخ نیاوران برپا داشت؛ این عمارت در عهد محمدشاه قاجار توسعه یافت، اما در روزگار ناصرالدین شاه ویران گشت و عمارت جهان‌نما که پس از چندی جای خود را به صاحبقرانیه داد، برپا گردید (اعتمادالسلطنه، همان، ۴ / ۲۳۰۷- ۲۳۰۸، المآثر ... ، ۱ / ۸۴-۸۵). 
در عهد پادشاهی محمدشاه قاجار و به فرمان او، اقامتگاهی موسوم به قصر محمدی یا قصر نو در غرب اراضی تجریش ساخته شد (همو، تاریخ ... ، ۳ / ۱۶۸۹). در همین قصر بود که محمدشاه در ۱۲۶۴ ق بر اثر بیماری درگذشت (فرهاد میرزا، ۳۵۴-۳۵۵؛ سپهر، ۲ / ۲۰۷- ۲۰۹). در فاصله‌ای اندک از این قصر، حاجی میرزا آقاسی، صدراعظم محمد شاه نیز اقامتگاهی برای خود برپا داشته بود که به نام او عباسیه خوانده می‌شد (همو، ۲ / ۲۰۸). از این دو بنا، به روزگار ما اثری بر جای نمانده است (کریمان، قصران، ۱ / ۲۱۲). 
ناصرالدین شاه افزون بر کاخ جهان‌نما که در ۱۲۶۷ ق در نیاوران برپا کرده بود، اقامتگاهی دیگر موسوم به سلطنت‌آباد در ۱۲۷۶ ق در حوالی رستم‌آباد ایجاد کرد که متشکل از چند ساختمان واقع در باغی بزرگ بود (اعتمادالسلطنه، مرآة، ۲ / ۱۳۴۵؛ فووریه، ۱۸۶-۱۸۷). 
از دیگر اقامتگاههای سلطنتی که در عهد ناصرالدین شاه در شمیران برپا گردید، عمارت اقدسیه در اراضی حصارملا، قصر یاقوت در سرخه‌حصار، عمارت دوشان‌تپه و قصر فیروزه بود (اعتمادالسلطنه، المآثر، ۱ / ۸۶، ۹۰؛ کریمان، تهران ... ، ۲۱۷). 
به روزگار پادشاهی مظفرالدین شاه نیز دو اقامتگاه سلطنتی در محدودۀ شمیران برپا گردید: نخست قصر فرح‌آباد در حوالی دوشان‌تپه بود که کار ساخت آن در ۱۳۲۱ ق به فرمان مظفرالدین شاه آغاز شد، و در ۱۳۲۲ ق به اتمام رسید؛ دیگری عمارت شاه‌آباد در اراضی دارآباد بود (نک‍ : بلاغی، ۴۴-۴۵، ۶۵- ۶۸). 
عمارتهای باغ‌فردوس (ه‍ م)، متعلق به نظام‌الدوله معیرالممالک؛ کامرانیه (ه‍ م)، متعلق به کامران میرزا؛ فرمانیه (ه‍ م)، متعلق به عبدالحسین خان فرمانفرما؛ قیطریه (ه‍ م)، متعلق به میرزا علی‌اصغر خان اتابک، ملقب به امین‌السلطان؛ منظریه (ه‍ م)، متعلق به حسام‌السلطنه؛ باغ و عمارت امین‌الدوله در الٰهیه؛ باغ و عمارت عزت‌الدوله، خواهر ناصرالدین شاه در رستم‌آباد؛ باغ و عمارت ارغونیه متعلق به میرزا آقا خان نوری، صدراعظم ناصرالدین شاه که بعدها آن باغ و عمارت را به اسم پسرش میرزا داوود خان، به داوودیه (ه‍ م) موسوم ساخته بود؛ باغ و عمارت نظام‌الملک در کاشانک؛ باغ و عمارت اختیاریه (ه‍ م) متعلق به میرزا هاشم خان امین‌الدوله، ملقب به صاحب‌اختیار؛ باغ و عمارت بانو عظمى، دختر ناصرالدین شاه در سعدآباد؛ و باغ و عمارت علی خان والی در سعدآباد از جملۀ اقامتگاههای شاهزادگان و درباریان روزگار قاجار در محدودۀ شمیران بوده است. 
نمایندگان سیاسی دیگر کشورها و خارجیان مقیم تهران نیز برای گریز از گرمای تهران، تابستانها را در شمیران به‌ویژه در روستاهای تجریش، قلهک و زرگنده به سر می‌بردند و بعضی از آنان در آنجا ملک و باغی داشتند؛ از آن میان سفارتخانۀ انگلیس در قلهک، سفارتخانۀ روسیه در زرگنده، و سفارتخانه‌های عثمانی و آلمان در تجریش باغ و اقامتگاهی تابستانی داشتند، و سفارتخانه‌های اتریش، فرانسه و ایالات متحدۀ آمریکا باغ یا خانه‌ای را هرساله در شمیران اجاره می‌کردند (دیولافوا، ۱۵۷؛ بنجامین، ۱۰۹, ۱۱۲-۱۱۳؛ بلوشر، ۱۶۲). 
آبادانی شمیران در روزگار قاجارها بسته به آبادانی تهران بود، زیرا هر اندازه که مردم در تهران ثروتمندتر می‌شدند، بیشتر تمایل پیدا می‌کردند تا در شمیران باغ یا خانه‌ای داشته باشند (بنجامین، ۱۱۲). از آن میان، شماری از اعیان و متمولان تهران برای تأمین آب مصرفی عمارت و یا باغ ییلاقی خود، قناتهایی احداث می‌کردند؛ این قناتها نقشی بسزا در افزایش سرسبزی و آبادانی شمیران داشتند. از سوی دیگر، با افزایش جمعیت تهران، نیاز به آب روز به روز افزایش بیشتری می‌یافت. بخش عمده‌ای از این نیاز از قناتهایی تأمین می‌شد که از شمیران سرچشمه می‌گرفتند. شمار این قناتها بیش از ۳۰ رشته بود که همۀ آنها از روستاهای شمیران می‌گذشتند و بدین ترتیب، بر اهمیت و آبادانی آنها می‌افزودند (همانجا؛ چاپارباشی، ۵۴۹؛ پولاک، I / ۷۷). 
افزایش جمعیت تهران، درخواست روزافزون مواد غذایی را نیز به همراه داشت؛ بخش بزرگی از بازار تره‌بار و میوۀ تهران از کشتزارها و باغهای شمیران تأمین می‌شد (بنجامین، همانجا)، و اینها همه رفته‌رفته موجبات سرسبزی هرچه بیشتر شمیران را فراهم ساخته بود. شمیران تا پیش از برگزیده‌شدن تهران به پایتختی، متشکل از شماری روستاهای پراکندۀ پایکوهی بود که اراضی میان آنها را زمینهای خشک و لم‌یزرع تشکیل می‌داد؛ اما چند دهه پس از آن، شمیران به باغی بزرگ بدل شده بود که تفکیک اراضی روستاهای آن از یکدیگر به‌سبب انبوه درختان و باغهای به هم پیوسته دشوار می‌نمود (همانجا). 
بیشتر درختان شمیران در آن روزگار از نوع چنار و تبریزی بودند. افزایش جمعیت تهران، افزایش استفادۀ روزافزون از چوب و هیزم را برای خانه‌سازی و پخت‌وپز نیز به همراه داشت. بازار تخته و چوب تهران بسته به درختان شمیران بود؛ هرساله شمار بسیاری از این درختان را می‌بریدند و برای مصرف به تهران می‌آوردند و جای آنها درختهای تازه می‌کاشتند (همو، ۱۱۲-۱۱۴). 
انبوهی درختان رفته‌رفته موجب تغییر آب‌وهوای شمیران و قصران شده بود. بنجامین نخستین سفیر ایالات متحدۀ آمریکا در ایران که میان سالهای ۱۳۰۰-۱۳۰۲ ق / ۱۸۸۳-۱۸۸۵ م در تهران به‌سر می‌برده، برپایۀ شنیده‌هایش گزارش کرده است که میانگین هوای تهران نسبت به گذشته °۱۰ فارنهایت کمتر شده، و میزان بارندگی در فصل بهار نیز افزایش یافته است (ص ۱۱۲). 
بااین‌همه، روستاهای شمیران در روزگار قاجار از وضعیت مناسبی برخوردار نبودند. کارلا سرنا که در بهار ۱۲۹۵ ق / ۱۸۷۸ م در تهران به‌سر می‌برده و از شمیران نیز دیدار کرده، تصویری روشن از روستاهای شمیران در آن عهد به‌دست داده است. او شمیران را برای اروپاییان مقیم تهران به‌مثابۀ حومۀ پاریس مانند آسنیر، سن‌ژرمن، آرژانتوی و مِدون دانسته است، با این تفاوت که روستاهای شمیران فاقد امکانات آنها بوده‌اند. وی دربارۀ روستاهای شمیران نوشته است: 
مردم این روستاها در خانه‌هایی کوچک سکونت دارند که ویرانه‌هایی بیش نیستند و حتى روی دیوارهای گلین خانه‌ها هیچ چیزی نمالیده‌اند. بعضی از خانه‌ها به قدری کوچک و کم‌جا و در حال فروریختن است که مردم ترجیح می‌دهند به جای اتاقهای آن در زیر چادرها زندگی کنند. بیشتر این خانه‌ها به روستاییان تعلق دارد؛ آنها زمستانها در خانۀ خود به‌سر می‌بردند، ولی در سراسر فصل گرما خانه‌های خویش را در ازای پول ناچیزی اجاره می‌دهند و خود در پی یافتن کار به جاهای دیگر می‌روند. مردم روستاها، عموماً در فصل کار در کشتزارها به جماعتی چادرنشین بدل می‌شوند و در جست‌و‌جوی کار از جایی به جای دیگر می‌روند. فروشندگان و مقاطعه‌کاران اروپایی هم به پیروی از مردم تهران، تابستانها در ییلاق اقامت می‌گزینند، چون در روزهای بسیار گرم تابستان، تهران به قدری خالی از سکنه می‌شود که دیگر برای کسب‌وکار، کسی در شهر پیدا نمی‌شود. بیشتر روستاهای شمیران که ظاهر بسیار محقر و فقیرانه‌ای دارند، در تابستانها به محلی سرشار از جمعیت و رفت‌وآمد و جاروجنجال زندگی بدل می‌شوند؛ در این میان روستاهای فقیرتر، بیشتر محل اقامت خانواده‌های معمولی ایرانی است. در همۀ این روستاها حمامهایی برای استحمام مردم محل وجود دارد، اما ورود به آنها برای مسیحیان آزاد نیست (ص ۲۱۸-۲۲۰). 
با این همه، وجه مشترک همۀ روستاهای شمیران سرسبزی و نشاط و خوش‌آب‌وهوایی آنها بود. علی‌اکبر چاپارباشی در مقاله‌ای با عنوان «در بیان تعریف جغرافیای فیزیکی شمران» که در حدود ۱۳۱۹ ق نوشته، دربارۀ وضعیت شمیران آگاهیهای جالبی به‌دست داده است. او دربارۀ محدودۀ بلوک شمیران و شمار روستاها و جمعیت آن می‌نویسد: 
«بلوک شمیران قطعه‌ای است خوش‌آب‌وهوا واقع در دامنۀ کوه البرز ... . منتهای بُعدِ آخرین نقاط آبادی شمیران تا شهر از دو فرسخ بیشتر نیست که بنابراین، می‌توان حدود او ]آن[ را چنین بیان کرد که از سمت شرقی محدود به لواسان، و از جنوب به طهران، و از سمت غرب به شهریار، و از طرف شمال به سلسله‌کوه مزبور ]البرز[ محاط و محدود است. کلیۀ آبادی ]های[ این بلوک به همدیگر متصل و مسلسل، و جلگۀ آن خیلی باروح و روح‌افزا ست. عرضاً از شمال به جنوب یک فرسخ و نیم، و طولاً از شرق به غرب دو فرسخ و نیم است. عدۀ تمامی قرایش به ۴۰ پارچه بالغ می‌شود و عدۀ نفوسش را اگرچه به‌طورکامل به شمار نمی‌توان آورد، ولی تخمیناً ۰۰۰‘۵ نفر می‌شود. در میان این قُرا دهِ آباد معتبری که نایب الحکومه در آنجا ساکن می‌شود، قریۀ تجریش است که در مرکز این جلگه واقع شده، از هر حیثیت امتیاز به سایر دهات دارد، زیرا که بهترین نقاط شمیران از جهت اعتدال آب‌وهوا و مکان است» (ص ۵۴۸). 
سپس مؤلف از منابع آبی شمیران که از رودخانه‌ها و چشمه‌سارها و قناتهای پرشمار تأمین می‌شده، و از محصولات کشاورزی شمیران سخن می‌راند. به نوشتۀ او، غلات و حبوباتِ به‌عمل‌آمده در شمیران کفاف مصرف مردم آنجا را نمی‌داده است و این محصولات را از دیگر جاها خصوصاً تهران به شمیران می‌آورده‌اند، اما محصولات صیفی همچون خیار، کدو، باقلا و بلال، و میوه‌های سردرختی مانند گلابی، زرد‌آلو، آلوچه، توت، ازگیل و تمشک در جالیزها و باغهای شمیران به‌وفور به عمل می‌آمده است. 
خیار شمیران به نازکی، سبزی و ارزانی معروف بوده، و در فصلِ برداشت خیار، این میوه چندین بار برداشت می‌شده است که آن را برای فروش به تهران می‌برده‌اند. در آن زمان قرار فروش محصولاتی چون خیار، کدو و بلال به وزن نبوده است، بلکه آنها را عددی به فروش می‌رسانده‌اند، از این قرار که دو خیار، کدو یا بلال را به نیم شاهی می‌فروخته‌اند. 
از میان میوه‌های سردرختی شمیران، توت، ازگیل و تمشک مرغوب بوده، خصوصاً توت که به شیرینی و بی‌دانگی شهرت داشته است و مسافران هنگام بازگشت، این میوه را به سوغات برای خویشان و آشنایان خود می‌برده‌اند. 
 

درآمد عمدۀ مردم شمیران از فروش محصولات جالیزی و میوه‌های سردرختی و علوفه حاصل می‌شد. افزون بر آن، در مواقعی که محصول برنج از مازندران به تهران دیر می‌آمد و باعث گرانی آن در تهران می‌شد، و یا در روزهای سرد سال زغال کمیاب می‌گشت، کسانی‌که در شمیران قاطر داشتند، به‌سبب مجاورت با مازندران و آشنایی با راههای کوهستانی، از مازندران برنج و زغال به تهران آورده، به قیمت بالا می‌فروختند؛ و یا آنکه در زمستانهایی که هوا در تهران آن‌قدر سرد نمی‌شد تا آب یخ ببندد و یخچالهای محلات تهران از یخ پر شود و کفایت روزهای گرم تابستان را نماید، شمیرانیان وقت را مغتنم شمرده، شبها با قاطر از یخچالهای طبیعی کوه توچال یخ به تهران حمل کرده و به فروش می‌رساندند. 
در روستاهای شمیران صنایع دستی رواج نداشت و فقط در روستای دیزج بالا که به امامزاده قاسم نیز معروف بود، از ساقه‌های گندم اسباب‌بازی و یا سبدهایی ساده می‌بافتند و به قیمت نازل می‌فروختند (نک‍ : چاپارشی، ۵۴۹-۵۵۰). 
به گزارش چاپارباشی، مردم شمیران با گویش خاصی که شبیه به گویش مازندرانی بود، سخن می‌گفتند و ترکیبات و اصطلاحات خاص خود را داشتند. از نکات قابل توجه در نوشتۀ وی، اشاره به حیات‌وحش متنوع کوههای شمیران است. به گفتۀ او، در کوههای شمیران در آن زمان گونه‌های مختلفی از درندگان و حیوانات شکاری یافت می‌شده است و کوههای شمیران از حدود دماوند تا کن قرق خاصۀ ناصرالدین شاه بوده است. چاپارباشی از وجود حیواناتی مانند ببر و شیر در کوههای شمیران خبر می‌دهد که امروزه نسل آنها در سراسر ایران منقرض شده است. وی در این باره می‌نویسد: «از اینجا است که ۲۳ رأس ]قلاده[ شیر و پلنگ و ببر قوی‌هیکل را خود اعلیٰحضرت همایونی ]ناصرالدین شاه[ به دست مبارک خود شکار فرموده، به جلد آنها کاه انباشته، در عمارت معروف به نارنجستان سرپا دائماً نمایندۀ جرئت و جلادت حضرت ظل‌اللٰهی است» (ص ۵۵۰). 
کوههای شمیران چون در آن زمان قرق بود و کسی اجازۀ شکار نداشت، بیشتر اوقات در آن، دسته‌هایی بزرگ از شکارهای کوهی و صحرایی دیده می‌شد که برای چرا بدون ترس از جایی به جای دیگر می‌رفتند. ظاهراً شکار پرنده در آن عهد در شمیران ممانعتی نداشته است، زیرا به گزارش چاپارباشی، در فصل زمستان بازار تهران مملو از کبک و قرقاولهایی می‌شد که در شمیران شکار کرده بودند (ص ۵۵۰-۵۵۱). 
جاذبه‌های طبیعی شمیران مردم تهران را به خود جلب می‌کرد. در آن روزگار تنها راه دسترسی به شمیران جاده‌ای خاکی به درازای دو فرسنگ موسوم به جادۀ شمیران بود که از دروازۀ شمیران در شمال تهران عهد ناصری آغاز می‌شد و تا شمیران امتداد می‌یافت. دو سوی این جاده درختان سایه‌دار از گونه‌های مختلف قد برافراشته بودند و در فاصلۀ میان درختان، بوته‌های گل خودنمایی می‌کردند. از چپ و راست این جاده دو جوی آب روان بود که از چشمه‌سارهای کوهپایه‌های شمیران سرچشمه می‌گرفت و درختان و بوته‌های گلِ کنار جاده را آبیاری می‌کردند. مسافران در گرمای توان‌فرسای تابستان، در پناه سایۀ درختان در کنار جویبارها به استراحت می‌پرداختند و سپس به راه خود ادامه می‌دادند (همو، ۵۵۲). 
قلهک نخستین آبادی بر سر راه شمیران بود و از آنجا راههایی متعدد به اطراف انشعاب می‌یافت (هردوان، ۱۰۵). در روزهای گرم سال، مردم تهران به فراخور حال خود با هر وسیلۀ ممکن مانند کالسکه، درشکه، گاری، اسب و یا با پای پیاده به طرف دره‌ها و ییلاقهای سبز و خرم و خنک شمیران می‌رفتند. در این روزهای پررفت‌وآمد در حدود ۰۰۰‘۲۰ رأس اسب میان تهران و شمیران در رفت‌وآمد بود و چون در آن روزها باران نمی‌بارید و کمتر اتفاق می‌افتاد که جاده نمی به خود ببیند، گردوخاک سراسر مسیر را در بر می‌گرفت، به شکلی که درشکه‌چیها و یا اسب‌سوارها نمی‌توانستند بیش از چند قدم جلوتر را ببینند (ویشارد، ۱۱۱؛ پرنو، ۱۵). 
ژاک هردوان، جهانگرد فرانسوی که در اواخر روزگار قاجار و اوایل دورۀ سلطنت رضا شاه در ایران به‌سر می‌برده، در سفرنامۀ خود تصویری روشن و زیبا از جادۀ شمیران و مسافران در یک روز گرم تابستان به دست داده است. او می‌نویسد: مردم از باد گرم تهران فرار کرده، به دامن ییلاقهای باصفا و سایۀ درختهایی که در شاخه‌های آنها بلبل صدا می‌کند و از صبح تا شب در زیر سایه‌های آنها جیرجیرکها غوغا برپا می‌نمایند، پناهنده می‌شوند. در مسیر جادۀ شمیران طبق‌کشها ]و[ حمالها با بار شکستنی، پیاده در حرکت‌اند و گاه‌گاه گاریهای مملو از صندلی و رختخواب و اثاثیۀ خانه، آنها را همراهی می‌کنند. یک رشته کاروان به هم پیوسته از تهران تا شمیران آهسته‌آهسته طی مسافت می‌کند ... از هرسو نسیم فرح‌بخش می‌وزد، آبهای جاری طراوت خاصی به هوا بخشیده، و زمزمۀ آنها گوش ما را نوازش می‌دهد. منظرۀ تهران که در یک غبار و گرد تیره‌رنگ فرو رفته است، از دور مشاهده می‌گردد (همانجا). 
چهرۀ شمیران ۳۰-۴۰ سال پس از زمانی که هردوان ایـن گـزارش را بـرپـایۀ مشاهداتش بـه رشتـۀ تحریـر درآورده بود، به‌کلی دگرگون شد. در دورۀ سلطنت رضا شاه، تهران به‌سرعت رو به توسعه نهاد. اما توسعه و آبادانی این شهر این‌بار به سود شمیران نبود، زیرا به‌سبب افزایش روزافزون جمعیت تهران در آن زمان و بروز کمبود جا، حصار عهد ناصریِ پایتخت در ۱۳۱۹ ش ویران شد و از آن پس، تهران با شتابی روزافزون از ۴ جهت رو به توسعه نهاد. پس از چند دهه با گسترش تهران از سمت شمال، در اوایل دهۀ ۱۳۴۰ ش، روستاهای شمیران به محدودۀ شهری تهران ضمیمه شد. 
در ۱۳۳۵ ش که نخستین سرشماری رسمی در ایران صورت گرفت، جمعیت روستاهای شمیران به‌صورت جداگـانـه و مستقل از تهـران محـاسبه شـده است (نک‍ : گزارش ... ، ۱-۷). در اوایل دهۀ ۱۳۴۰ ش در دو سوی جادۀ قدیم شمیران (دکتر شریعتی امروزی) و خیابان پهلوی (ولیعصر امروزی) ساختمانهایی ساخته شد. زمینهای غرب خیابان پهلوی در آن روزگار به دولت تعلق داشت و در آنجا تأسیسات دولتی و عمومی ساخته می‌شد که از آن جمله‌اند: پارک شاهنشاهی (ملت کنونی)، بیمارستان قلب، ساختمانهای صدا و سیما، بیمارستان خاتم‌الانبیاء، مدرسۀ عالی پرستاری، باشگاه شاهنشاهی (مجتمع ورزشی انقلاب امروزی)، بیمارستان ژاندارمری، مجتمع آموزشی خدمات اجتماعی، بیمارستان سوانح و سوختگی، چند هتل و چند وزارتخانه (معتمدی، ۳۶۶). بدین ترتیب، محدودۀ شهری تهران تا شمیران گسترش یافت و روستاهای شمیران در تهران مستحیل شد و به محله‌هایی از این شهر بدل گشت به شکلی که در سرشماری ۱۳۴۵ ش، شمار جمعیت روستاهای شمیران با جمعیت شهر تهران یکجا محاسبه شده است. 

مآخذ

 ابن‌حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸ م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰ م؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به کوشش سعید بختیاری، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ ش؛ همو، المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران در دورۀ پادشاهی ناصرالدین شاه)، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ همو، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷- ۱۳۶۸ ش؛ افشین، یدالله، رودخانه‌های ایران، تهران، ۱۳۷۳ ش؛ امیرجمشیدی، گلاویز، «رود درۀ دربند»، مجموعه مقالات سومین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران، به کوشش باقر آیت‌الله‌زادۀ شیرازی، تهران، ۱۳۸۵ ش؛ بـافقـی، محمدمفید، مختصر مفیـد، ویسبـادن، ۱۹۸۹ م؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت شمالی و مضافات، شمران قدیـم، قـم، ۱۳۵۰ ش؛ بلـوشر، و.، سفرنـامه، تـرجمۀ کیـکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ پرنو، م.، در زیر آسمان ایران، ترجمۀ کاظم عمادی، تهران، ۱۳۲۴ ش؛ چاپارباشی، علی‌اکبر، «در بیان تعریف جغرافیای فیزیکی شمران»، یغما، تهران، ۱۳۴۵ ش، س ۱۹، شم‍ ۲۲۰؛ حمدالله مستوفی، نزهة ‌القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ ق / ۱۹۱۳ م؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل‍‌ )؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ ش؛ راوندی، محمد، راحة الصدور، به کوشش محمد اقبال و مجتبى مینوی، تهران، ۱۳۳۳ ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به کوشش جهانگیر قائم‌مقامی، تهران، ۱۳۳۷ ش؛ ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق‌نامه، تهران، ۱۳۳۲ ش؛ عدل، شهریار، «باغ مسکونی یا تهران در گذشته‌های دور از پیدایش تا عهد صفوی»، تهران پایتخت دویست‌ساله، به کوشش همو و ب. اورکاد، تهران، ۱۳۷۵ ش؛ فرهاد میرزا قاجار، زنبیل، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (تهران)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ فووریه، ژ. ب.، سه سال در دربار ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۶ ش؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۱ ق / ۱۳۳۱ ش؛ کام‌بخش‌فرد، سیف‌الله، تهران سه هزار و دویست ساله، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ همو، «کاوش در قبور باستانی قیطریه»، باستان‌شناسی و هنر ایران، تهران، ۱۳۴۸ ش، شم‍ ۲؛ کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، تهران، ۱۳۵۵ ش؛ همو، قصران ( کوهسران)، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ کسروی، احمد، کاروند، به کوشش یحیى ذکاء، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ گزارش مشروح حوزۀ سرشماری تهران، وزارت کشور، تهران، ۱۳۳۷ ش؛ مجدی، محمد، زینت المجالس، قم، ۱۳۴۲ ش؛ محمودیان، علی‌اکبر و دیگران، اطلس شهرستان شمیران، تهران، ۱۳۸۱ ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمدحسین تسبیحی، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ همو، تاریخ گیلان و دیلمستان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، تهران، ۱۳۸۱ ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶ م؛ موسوی اصفهانی، محمدصادق، تاریخ گیتی‌گشا، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، ۱۳۸۷ ش؛ وحید قزوینی، محمدطاهر، عباس‌نامه، به کوشش ابراهیم دهگان، اراک، ۱۳۲۹ ش؛ ویشارد، ج. ج.، بیست سال در ایران، ترجمۀ علی پیرنیا، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ هدایتی، محمدعلی، آستانۀ ری، تهران، ۱۳۴۴ ش؛ هردوان، ژ.، در زیر آفتاب ایران، ترجمۀ مصطفى مهذب، تهران، ۱۳۲۴ ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: 

Amar, www.amar.org.ir / nofoos۱۳۸۵ / default. aspx? tabid= ۵۴۹ & agentType = view & PropertyId = ۱۴۸۳; Benjamin, S. G. W., Persia and the Persians, London, ۱۸۸۷; Dieulafoy, J., La Perse, la Chaldée et la Susiane, Paris, ۱۸۸۷; Polak, J. E., Persien: Das Land und seine Bewohner, Leipzig, ۱۸۶۵; Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, ۱۸۸۳.
علی کرم‌همدانی

II. گویش

شهرستان شمیران با مرکزیت تجریش، از لحاظ تقسیمات کشوری شامل بخشهای رودبار قصران و لواسانات و مراکز مسکونی همچون اوشان، فشم، میگون و نیز شمشک است. این منطقه که به‌واسطۀ کوهستانی‌بودن، قصران (معربِ کوهسران یا کوهساران) نام گرفته، دیرینگی قابل توجهی دارد و مورخان آن را در زمرۀ مناطق شمال و غرب حوزۀ ری باستان به شمار آورده‎اند. قصران خود دو قسمت بوده است: «قصران داخل» شامل آبادیهای داخل دره‎های سلسله‎کوه دماوند و توچال تا نور و لاریجان مازندران؛ و «قصران خارج» که آبادیهای جنوب این رشته‌کوه تا شهر ری را در بر می‎گرفته است (کریمان، ۱ / پنج ـ شش؛ محمودیان، ۷۰-۷۱).
گویش این منطقه در گذشته رازیِ کهن بود. امروزه، با تحولاتی که در منطقه ایجاد شده، آمیخته‎ای از زبانهای طبری یا مازندرانی، فارسی دری، عربی و اندکی ترکی به آن افزوده شده است. ویژگی این گویش به ‎گونه‎ای است که هرچه از قصران داخل به سوی مازندران نزدیک‎تر شویم، عناصر گویش مازندرانی در آن افزون‎تر می‎شود. بنابراین، گویش مازندرانی در میگون، شهرستانک، لالان، زایگان، روته، گرمابدر، شمشک و دربنـدسر نفوذ بیشتـری دارد (نک‍ : کریمان، ۲ / ۷۵۷- ۷۵۹).
از سوی دیگر بنابر پژوهشهای اخیر، در خرده‎گویش منطقۀ قصران شواهدی از گویش تاتی نیز دیده شده است. این گویش را ظاهراً گروهی که از طالقان به این منطقه مهاجرت کرده‎اند، تکلم می‌کنند. وجود گویش تاتی در این ناحیه، هم از سوی پژوهشگران گذشته نظیر گیگر، دارمستتر و ارانسکی، و هم از سوی زبان‎شناسان معاصر تأیید شده است (دیهیم، ۱۳).
دستگاه آوایی در گویش این منطقه امروزه به گونۀ تهرانی بسیار نزدیک شده است. ویژگی همخوانهای این گویش بدین ‎ترتیب است: p و b دولبیهای بی‎واک و واک‎دار، t و d زبان‌ودندانیهای بی‎واک و واک‎دار، k و g پسکامیهای بی‎واک و واک‌دار، q نرمکامی بی‎واک، l چاکنایی بی‎واک، f و v لب‌ودندانیهای بی‎واک و واک‎دار، s و z لثویهای بی‎واک و واک‎دار، š و ž پشت‌لثویهای بی‎واک و واک‎دار، j پیشگامی واک‎دار، x نرمکامی بی‎واک، h چاکنایی بی‎واک‎، tš و dž پشت‌لثویهای بی‎واک و واک‎دار، l زبان‌ودندانی‎ کناری، r پشت‌لثوی تکریری، m دولبی خیشومی، و n زبان‌ودندانی خیشومی. 
مصوتهای این ناحیه نیز غالباً همانند مصوتهای رایج در تهران‎اند: i بسته و پیشین غیرمدور، u بسته و پسین مدور، e نیمه‌بسته و پیشین غیرمدور، ow و o نیمه‌بسته و پسین مدور، a گشاده و پیشین غیرمدور، ā گشاده و پسین غیرمدور. اما این حکم برای همۀ منطقه قابل تعمیم نیست (دیهیم، ۱۵-۱۷).
برخی تحولهای آوایی در این گویش به چشم می‌خورد که از آن‌ جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: تبدیل n به m ، مانندِ bālišm (بالش)، vehima (بهانه)؛ t به d، مانندِ baxd (بخت)، bad ādad (بد عادت)، behešd (بهشت)؛ b به v، مانندِ varāvord (برآورد)، varzigar (برزگر)، varf (برف)، valg (برگ)؛ v به f، مانندِ difār (دیوار)؛ و حذف x، مانندِ tim (تخم)؛ و حذف d، مانندِ di و du (دود).
اسم در خرده‎گویشهای قصران شمیران دارای دو شمار مفرد و جمع است. نشانه‎های جمع عبارت‌اند از: ā- ، مانندِ šuā (شبها)؛ و hā، مانندِ mardhā (مردها)؛ و -un، مانندِ kordun (چوپانها)؛ و -on ، مانندِ sagon (سگها)؛ و -u، مانندِ harfu (حرفها). افزون بر این، تکرار اسم در برخی از روستاها برای جمع‌بستن به کار می‎رود، مانند vergverg (گرگها)، rikrikā (پسرها).
ضمایر شخصی شامل دو گروه منفصل و متصل‎اند. برخی از ضمایر منفصل عبارت‌اند از:man, to, u, mā, šomā, ušun که به ترتیب برای من، تو، او، ما، شما، ایشان به کار می‎روند. ضمایر متصل نیز شامل -m, -t, -š, -mon, -ton, -šon است که به ترتیب برای اول شخص، دوم شخص و سوم شخص مفرد و اول شخص، دوم شخص و سوم شخص جمع استفاده می‎شود. ضمایر ملکی عبارت‌اند از: man (من)، to (تو)، una (او)، mā (ما)، šomā (شما)، unhā (ایشان). بعضی از ضمایر اشاره نیز عبارت‌اند از: ina (این)، una (آن)، inhā (اینها) و unhā (آنها).
ویژگی مضاف و مضافٌ‌الیه به نحوی است که ممکن است یکی بر دیگری مقدم باشد. چنانچه مضاف پس از مضافٌ‌الیه بیاید به جای کسرۀ اضافه، i به کار می‎رود، مانند bāġi davaza (در باغ). صفت نیز به پیروی از فارسی تهرانی معمولاً بعد از موصوف می‎آید، مانند bolize sabz (بلوز سبز)؛ هرچند ممکن است صفت قبل از موصوف نیز واقع شود، مانند sile rika (پسر زشت). 

صفت تفضیلی با پسوند -tar و صفت عالی با پسوند -tarin ساخته می‎شوند، مانند siltar (زشت‎تر)، belantarin (بلندترین). صفت نسبی نیز با افزودن نشانۀ -i یا -in به پایان کلمه ساخته می‎شود، مانند sarin (بالایی)، geli (گلی).
نمونه‎هایی از صرف فعل در خرده‎گویشهای قصران شمیران بدین شرح است: صرف فعل bengesdan (انداختن) در زمان حال چنین است: mengenam (می‎اندازم)، mengeni (می‌اندازی)، mengene (می‎اندازد)، mengenim (می‌اندازیم)، mengenin (می‌اندازید)، mengenan (می‌اندازند). همچنین صیغۀ اول شخص مفرد ماضی بعید فعل burden (رفتن) burdbejma و ماضی استمراری فعل bafetan (خوابیدن) fetema است. ماضی نقلی و سادۀ این گویش یکسان است و مثلاً burdema هم ماضی ساده به معنی «رفتم» و هم ماضی نقلی به معنی «رفته‎ام» است. برخی از مصدر‎های لازم و متعدی در این گویش عبارت‌اند از: banišdan (نشستن)، banišādenjan (نشاندن)، bafetan (خوابیدن)، bafesāndenjan (خواباندن). 
بااین‌همه، باید یادآور شویم که صرف افعال در گویشهای شمالی این منطقه با گویشهای جنوبی آن یکسان نیست، به طوری‌که می‎توان گفت صرف فعل در نواحی جنوبی به گویش تهرانی، و در نواحی شمالی به گویش مازندرانی نزدیک‎تر است. 
پیشوند نفی در فعل -na است، اما در افعالی که با hā- و da- آغاز می‎شوند، نشانۀ نفی بعد از آن اجزاء آغازین می‎آید.
پیشوند m- که پیش از فعل می‎آید، نشانۀ استمرار است، مانند mengesdam (می‎انداختم)؛ اما در افعالی که با -hā و da- آغاز می‎شوند، نشانۀ m- استمرار بعد از آن اجزاء آغازین می‎آید، مانند hāmgiti (می‎گفتی)، damxotan (می‎دیدید).
برخی از اسامی و افعال متفاوت با فارسی که در این گویش قابل تأمل و توجه‌اند، عبارت‌اند از:

الف ـ اسامی و صفات:

korki (دیوار سنگی)؛ sijāl biza (اخم)؛ asal (استخر)؛ kones،kondos (ازگیل)؛ jāl (طفل)؛ sarak (زیادی)؛ balam (اندک)؛ halisā (اندکی قبل)؛ tenābanda (انسان)؛ angušd kelikak (انگشت کوچک)؛ angom (صمغ)؛ vašand (زیاد)؛ kota (بچه ]حیوان[)؛ davesdan (بستن)؛ tispā (پابرهنه)؛ fija (پارو)؛ depāt (پاشیده)؛ luji (نی)؛ rikā (پسر)؛ kelājak (تنور کوچک)؛ gola (تودۀ ابر)؛ feka dār (درخت بید)؛ pej (دنبال، عقب)؛ lavi (دیگ)؛ bapet (پخته).

ب ـ افعال:

bezmājan (آزمودن)؛ derāvitan (آویزان‌کردن)؛ bijerzessan (ارزیدن)؛ tefrid bavijan (از بین رفتن)؛ bazijan dendonak (از سرما لرزیدن)؛ az pā baked (از پا افتادن)؛ vatšijan (بافتن ]جوراب و غیره[)؛ desputan (پرکردن با فشار)؛ batersijan (ترسیدن)؛ dergā muan (درآمدن)؛ kerd ākordan (درست کردن)؛ dasd vegtan (دست‌برداشتن)؛ dezijan (دوختن).
بعضی از لغات و تعبیرات خاص که در این گویش جنبۀ کنایی دارند، عبارت‌اند از: giva gošād (آدم تنبل)؛ lulak (آدم ساده و بی‎عقل)؛ foruz omuan (اهل و عاقل شدن)؛ bad rag (بدخو، عصبی)؛ sang be sang (برابر، مساوی)؛ gab sāz (تهمت‌زننده، کسی که برای دیگران حرف درست می‎کند)؛ dārqa (فضول)؛ dāman vazijan (دامن به کمر زدن، کنایه از اقدام به انجام کار).
پاره‎ای از واژه‎های این گویش که با لغات ایرانی میانه یا باستان قابل قیاس یا مرتبط‎اند عبارت‌اند از:

 

(نک‍ : مکنزی، ۲۴, ۲۷, ۴۳, ۵۰, ۹۰).

مآخذ

 دیهیم، گیتی، بررسی خرده‌گویشهای منطقۀ قصران، به انضمام واژه‎نامۀ قصرانی، تهران، ۱۳۸۴ ش؛ کریمان، حسین، قصران ( کوهسران)، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ محمودیان، علی‎اکبر و دیگران، اطلس شهرستان شمیران، تهران، ۱۳۸۱ ش؛ نیز:

MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, ۱۹۷۱.
محمود جعفری دهقی

III. گردشگری

شمیران از دیرباز ازلحاظ گردشگری مورد توجه مردمانی بوده است که در دشتهای جنوبی آن سکنا داشته‌اند؛ در سدۀ ۵ ق / ۱۱ م طغرل‌بیک سلجوقی برای مدتی در ری اقامت داشت و این شهر را تختگاه خود قرار داده بود. او کاخی ییلاقی در تجریش برپا کرده بود که در فصل گرما به آنجا می‌رفت. وی در همین کاخ بود که درگذشت. 
با توسعۀ تدریجی در دورۀ قاجاریه نقش روستاهای مناطق شمیران، لواسان و رودبار قصران به‌عنوان مناطق تفریحی و تفرجی اطراف شهر، بیشتر و بیشتر شد. در زمان فتحعلی‌شاه قاجار، خجیر و سرخه‌حصار که امروزه در شمار پارکهای ملی کشورند، به‌عنوان قرق و شکارگاه سلطنتی تحت محافظت قرار گرفتند. 
از دورۀ ناصرالدین شاه، آن دسته از روستاهای واقع در شمال تهران که آب‌وهوای خنک‌تری داشتند، به‌عنوان تابستانگاه مورد توجه شاهان قاجار و مردم تهران قرار گرفتند و با گذشت زمان، تهرانیها به گذران اوقات فراغت در گسترۀ شمیران عادت کردند. توجه و دل‌بستگی مردم تهران به روستاهای خوش‌آب‌وهوای کوهپایه‌های شمیران باعث شد تا شمار قابل توجهی از آنان در آنجا اقامت گزینند. 
با گسترش کالبدی شهر تهران در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ش، این روستاها در بافت شهری تهران مستحیل شدند. در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ ش، ساخت‌وسازهای فراوانی توسط تهرانیان در روستاهای مناطق لواسان و رودبار قصران صورت گرفت که عمدتاً ویلاسازی و با هدف تفریح و تفرج بود. مردم بومی نیز با حضور گردشگران ــ که به شکلهای مختلف و نزدیک محل زندگی‌شان صورت می‌گیرد ــ سازگار شده، شغلهای مرتبط با گردشگری را برای رفع نیازهای گردشگران منطقه و ارائۀ خدمات به آنها پذیرفته‌اند. حتى در بخشهایی، خانه‌های محلیان جهت اجاره به گردشگران آماده شده است و محصولات محلی مانند لبنیات و خشکبار به آنها فروخته می‌شود. اینها همه نشان‌دهندۀ افزایش چشمگیر گردشگری، و فعالیتهای وابسته به آن، به‌خصوص از نوع گردشگری طبیعی، در محدودۀ شهرستان شمیران است. 
با تغییر سبک زندگی، سلیقه و عادات مردم، افزایش اوقات فراغت و همچنین تنوع روشهای سالم گذران اوقات فراغت در صنعت گردشگری، گرایش تهران‌نشینها و دیگر گردشگران استان تهران به سفرهای کوتاه‌مدت آخر هفته برای بازدید از نقاط مختلف اطراف تهران ــ که بخشهای قابل توجهی از آن شامل شمیران هم می‌شود ــ بیشتر شده، و همچنان رو به افزایش است. 
اگرچه این روند در رونق صنعت گردشگری کشور بسیار قابل توجه است، اما از طرفی توسعۀ بدون برنامۀ گردشگری در سالهای گذشته و معرفی مناطق جذاب جدید بدون ایجاد زیرساختهای مادی و فرهنگی لازم، اثرات منفی بسیار، و در مواردی تخریبهایی غیرقابل جبران بر جای گذاشته است. 
افزایش بی‌حد ویلا‌سازی، آلودگی آب در نزدیکی شهرها و روستاهای گردشگرپذیر، جاده‌کشی، و زباله‌سازی از جملۀ عوامل تخریب محیط زیست در شهرستان شمیران بوده است. برای نمونه، چنین مشکلاتی را امروزه به‌فراوانی در مسیرهای مختلف دسترسی به مقاصد گردشگری شهرستان شمیران مانند پیستهای اسکی، روستاها، و مسیرهای پیاده‌روی و کوهنوردی مانند مسیر صعود به قلۀ توچال از راه دربند و یا درکه می‌توان دید. بااین‌همه، هنوز هم می‌توان با اجرای طرحهای مطالعاتی دقیق، برنامه‌ریزی و به کار بستنِ طرحهای پیشگیرانه، آگاهی‌رسانی با هدف فرهنگ‌سازی، آموزش نیروی متخصص در بخش گردشگری و همچنین اعمال مدیریتی به‌روز و علمی، از ادامۀ روند تخریبی در بخش گردشگری شهرستان شمیران جلوگیری کرد و به شکل چشمگیری از میزان تخریبها کاست. 

شمیران و اکوتوریسم

 اکوتوریسم که در منابع علمی به گردشگری طبیعت‌مدار و نه طبیعت‌گردی تعبیر می‌شود، در محدودۀ شهرستان شمیران و گردشگری آن نقش قابل توجهی دارد، زیرا به‌سبب وجود عوارض متنوع طبیعی همچون ناهمواریها، منابع آبی و خاکی، و حیات جانوری و پوشش گیاهی متنوع، بیشترین شکل گردشگریِ در حال اجرا در محدودۀ شهرستان شمیران به‌صورت حضور در طبیعت و انجام دادنِ فعالیتهای وابسته به آن است. گفتنی است که در بعضی از بخشها برخلاف واژۀ اکوتوریسم که مفهوم حفاظت را به همراه خود دارد، به نقش و اهمیت حفاظت در توسعۀ گردشگری طبیعی توجهی نمی‌شود. 
امروزه، این فعالیتهای اکوتوریستی در شهرستان شمیران در حال اجرا، و یا قابل اجرا ست: 

الف ـ ورزشی و ماجراجویانه

 پیاده‌روی در طبیعت، کوهنوردی و کوه‌پیمایی، دامنه‌نوردی، غارنوردی و غارگردی، صخره‌نوردی، دوچرخه‌سواری کوهستان، موتورسواری، اسب‌سواری، کارتینگ، پرش بانجی (بانجی‌جامپینگ)، گلایدر، پاراگلایدر و کایت‌سواری، بازدید از حیات‌وحش و پوشش گیاهی، اردو و کمپینگ، سواری با اتومبیلهای دو دیفرانسیل، ورزشهای آبی مانند شنا و قایق‌سواری، ورزشهای زمستانی مانند اسکی، اسنوبورد، برف‌نوردی و یخ‌نوردی، و شکار. 

ب ـ طبیعت‌درمانی

چشمه‌های آب‌گرم، یوگا و مدیتیشن (تمرکز ذهن). 

ج ـ بازدید از چشم‌اندازهای طبیعی و گلگشت و تغییر آب‌وهوا. 

د ـ گردشگری روستایی. 

ه‍ ـ ژئوتوریسم (بازدید از زیباییهای زمین‌شناسی). 

و ـ پرنده‌نگری. 

به‌سبب پیشینۀ تاریخی و فرهنگ غنی شهرستان شمیران و وجود بقایا و آثار تاریخی فراوان در منطقه، گردشگری فرهنگی نیز در آنجا رونق شایسته‌ای دارد. بازدید از آثار تاریخی موجود، آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم جامعۀ محلی، بازدید از موزه‌های موجود، سبک معماری بومی و صنایع دستی و همچنین سفرهای علمی، آموزشی و تحقیقاتی، بخشی از گردشگری فرهنگی قابل اجرا در شهرستان شمیران است. 
بی‌شک شهرستان شمیران یکی از قطبهای گردشگری و اکوتوریستی منطقه‌ای در ایران است که جای بیشتری برای توسعه دارد، به طوری که می‌توان زمینه را برای اجرای انواع دیگری از فعالیتهای گردشگری در این محدوده ایجاد کرد. مینو حسنی اصفهانی

IV. آثار ملی

نخستین اقـدام جدی بـرای حفظ یک اثـر تاریخی ـ فرهنگی، بررسی، پژوهش اولیه، مستندسازی و ثبت آن در «فهرست آثار ملی» است. ثبت مشخصات یک اثر در فهرست آثار ملی بدین منظور صورت می‌گیرد که امر حفاظت قانونی از آن اثر برای مسئولان امر میسر گردد. این امر وظیفۀ خطیری است که در جوامع امروزی بر عهدۀ دولتها نهاده شده است. هنگامی که یک اثر به ثبت ملی می‌رسد، بدین معنی است که از این پس میان دولت و آحاد افراد جامعه و آن اثر تاریخی، قوانین و مقررات ویژه‌ای حاکم است و روابط همگان با آن اثر تاریخی به وسیلۀ قانون تنظیم و تعریف می‌شود. آثار تاریخی پس از ثبت ملی، در پناه قانون قرار می‌گیرند و مورد حمایت واقع می‌شوند. 
اندیشۀ ثبت آثار و حمایت قانونی از اماکن تاریخی ـ فرهنگی در ایران حتى پیش از تدوین قانون حفظ آثار ملی مصوب ۱۳۰۹ ش در میان علاقه‌مندان و دلسوزان میراثهای تاریخی و فرهنگی وجود داشته است. برای نخستین‌بار در اساسنامۀ اولیۀ انجمن آثار ملی ـ تاریخی که امروزه به انجمن مفاخر فرهنگی تغییر نام یافته‌است، در اواخر دورۀ احمد شاه قاجار (۱۳۰۱ ش) شکل گرفت و تدابیری اندیشیده شد که بعدها پایه و اساس شکل‌گیری بسیاری از تصمیمات در زمینۀ حفظ و صیانت قانونی از آثار تاریخی و به تبع آن ثبت آثار واقع شد. در بند ۳ مادۀ ۸ اساسنامۀ مزبور آمده است: منظورات اولیۀ انجمن عبارت خواهد بود از «ثبت و طبقه‌بندی آثاری که حفظ آنها به عنوان آثار ملی لازم است». 
انجمن آثار ملی در اجرای مادۀ ۸ اساسنامۀ خود در شهریور ۱۳۰۴ مبادرت به انتشار فهرست مختصری از آثار و ابنیۀ تاریخی ایران کرد که با توجه به امکانات موجود آن زمان در امر شناسایی و ثبت ملی که بعدها صورت گرفت، بسیار مؤثر واقع شد. در این فهرست اسامی حدود ۲۰۰ اثر شاخص و مشهور کشور احصا شده بود. 
اهمیت تدابیر بنیان‌گذاران انجمن آثار ملی به حدی بود که در ۱۳۰۹ ش و به هنگام تدوین قانون حفظ آثار ملی که نخستین و جامع‌ترین قانون پس از مشروطیت در باب حفظ آثار ملی محسوب می‌شود، تأثیر عمیق خود را بر جای گذاشت و مواد ۲ و ۳ این قانون مشخصاً به ثبت آثار ملی اختصاص یافت. 
قانون موسوم به حفظ آثار ملی که تا امروز هم قانون مادر در زمینۀ میراث فرهنگی کشور است، در ۲۱ آبان ۱۳۰۹ به تصویب رسید. مواد ۲ و ۳ این قانون دولت ایران را مکلف می‌کرد که از کلیۀ آثار ملی کشور که فعلاً مشخص و معلوم است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی دارد، فهرستی تهیه کند و بعدها هم هرچه از این آثار مکشوف شود، ضمیمۀ فهرست مزبور نماید و فهرست مزبور بعد از تنظیم طبع شود و به اطلاع عموم برسد. 

فهرست آثار ملی شمیران

 در شهرستان شمیران تا ۱۳۸۷ ش، ۷۸ اثر فرهنگی ـ تاریخی بررسی، پژوهش اولیه، و مستندسازی شده، و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است (و یا برخی از آنها در نوبت قرار دارند). فهرست این آثار به ترتیب شمارۀ ثبت و تاریخ ثبت بدین شرح است: 
 

از آثار ثبت‌شدۀ شمیران در فهرست آثار ملی ۵ اثر شامل کاخ صاحبقرانیه در مجموعۀ کاخ نیاوران، بقعۀ امامزاده قاسم، واقع در شمال شرقی میدان تجریش، بقعۀ امامزاده صالح در میدان تجریش، و دو بقعۀ امامزاده یونس و امامزاده احمد در لواسان بزرگ، در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به ثبت رسیده بودند؛ اما بقیۀ آنها در دورۀ جمهوری اسلامی ثبت شده‌اند. 
افزون بر آثارِ ثبت‌شدۀ مذکور شماری خانۀ تاریخی در روستاهای شمشک و دربندسر و شماری پل تاریخی در مسیر لشکرک تا شمشک وجود دارد که قابلیت ثبت در فهرست آثار ملی را دارند. در دامنۀ جنوبی ارتفاعات البرز و ناحیۀ شمیران از تلو واقع در منتهاالیه شرق شهرستان شمیران تا درۀ اوین ـ درکه و نزدیکی رودخانۀ فرحزاد واقع در منتهاالیه غرب شهرستان یادشده نیز دهها و شاید صدها اثر تاریخی‌ ـ فرهنگی وجود دارد که به علل مختلف دارای ارزش ثبت در فهرست آثار ملی‌اند، اما به سبب ممکن نبودن ورود به داخل آنها و مستندسازی کامل، تاکنون امکان ثبت آنها در فهرست آثار ملی فراهم نشده است. این آثار عمدتاً در اختیار شخصیتهای مهم سیاسی، نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی، سفارت‌خانه‌ها، خانۀ سفرا و امثال آنها ست. 

ناصر پازوکی طرودی

.V گسلها

مرز میان کوهپایه و کوه در شمال تهران نخستین‎بار توسط ریبن [۱]در ۱۳۳۴ ش / ۱۹۵۵ م، به عنوان یک گسل که سازندهای سنگی را از سازندهای آبرفتی جدا می‎کند، شناسایی شد که البته، هیچ‎گاه بر روی نقشه‎ها ترسیم نشد؛ اما کنیل و جونز در ۱۳۴۷ ش / ۱۹۶۸ م این گسل را «گسل مرز البرز» نامیدند‎.
محل جدایش کوهپایه از کوه، که هم از نظر سازندهای سنگی و هم از نظر شیب متفاوت است، در شمال تهران (بخشهای شمالی شمیران) توسط چالنکو و همکارانش در ۱۳۵۳ ش / ۱۹۷۴ م به‌عنوان گسل شمال تهران نامیده شد و بر روی نقشه‎های زمین‎شناسی ترسیم گشت و بر این اساس، گسل شمال تهران به‌شکل پاره‎خطهایی با آرایش پله‎ای و ناپیوستهْ سازندهای سنگی را از سازند‎های آبرفتی جدا می‎کند. این آرایش گسلی بدان معنی است که گسل شمال تهران از نوع گسلهای پرشیب (بالاتر از °۶۰) و سازوکار راستالغز است. در این گونه گسلها حرکتها در راستای انفصال (گسل) از نوع افقی‌اند. آنها معتقد بودند که به‌سادگی می‎توان این خطوط ناپیوسته را به صورت یک خط پیوسته بر روی نقشه ترسیم کرد.
اما بربریان و همکارانش با پیوسته دانستن پاره‎خطهای گسل شمال تهران، تفسیری نوین از سازوکار این گسل ارائه کردند. در این تفسیر، گسل شمال تهران به خط پیوسته‎ای تبدیل شد که از شکل خطوط صاف خارج، و به‌شکل یک خط پیوسته با انحناهای فراوان ترسیم شد. با این تفسیر، گسل شمال تهران تبدیل به گسلی با شیب کمتر از °۳۰ به سوی شمال شد که در اصطلاح زمین‎شناسی، به چنین گسلهایی راندگی می‎گویند و سازوکار آن نیز از راستالغز به گسل فشاری تغییر پیدا می‎کند که بدین ترتیب، باعث اختلاف ارتفاع زیاد کوههای شمال تهران با دشت جنوبی و بخش کوهپایه‎ای آن شده است. بر این اساس، بخش جدایی کوه از کوهپایۀ آبرفتی، راندگی شمال تهران نامیده شد که با طول بیش از ۷۵ کمـ از لواسان تا نزدیکی شهر کرج امتداد دارد.
۴۴ کمـ از این گسل، نواحی شمالی شهر تهران را تحت تأثیر قرار می‎دهد؛ بخش خاوری آن از شمال مناطق ۱ و ۲، و خاور منطقۀ ۵ شهرداری تهران می‎گذرد و با انحنا به سوی شمال، به بخش باختری (شمال منطقۀ ۲۲ و باختر آن) می‌رسد.
این گسل از جنوب لواسان بزرگ آغاز می‎شود و با گذشتن از شمال نیکنام‌ده، سبو بزرگ، لواسان و سد لتیان به جنوب زردبند می‎رسد و از این نقطه پس از گذشتن از گردنۀ قوچک، به شمال خاوری شهر تهران می‎رسد. در این بخش، از شمال محله‌های سوهانک، حدیقه، دارآباد، نیاوران، تجریش، درکه، اوین، فرحزاد و کن می‎گذرد. در شمال باختری تهران از منطقۀ ۵ شهرداری تهران (مناطق واقع در شمال تپۀ چیتگر) می‌گذرد و بـه موازات بـزرگراه تهران ـ کرج، و فاصلۀ کمتر از ۱ کمـ از جنوب وردآورد، گرم‎دره، کاظم‎آباد و کلاک به خاور شهر کرج می‎پیوندد.
با توجه به زمین‎لرزه‎های تاریخی‌ای که باعث ویرانی بخشهایی از شمال و شمال خاوری تهران شده است، این گسل را از نوع گسلهای فعال (با توان لرزه‌خیزی) دانسته‎اند.
بعدها عباسی و فربد نشان دادند که راندگی شمال 
تهران از دارآباد تا درکه از نوع گسلهای ایستا (نبود توان لرزه‎ای) است و راندگی شمال تهران در بخشهای شمال باختری تهران (کن و فرحزاد) می‎تواند دارای توان لرزه‌خیزی باشد.

محمدرضا عباسی
 

اسم الکتاب : دانشنامه تهران بزرگ المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1108
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست