سلطنتآباد \ saltanat-ābād \ ، باغ و عمارتی ییلاقی، و روستایی به همین نام در شمیران. ساخت عمارت سلطنتآباد در 1274 ق / 1858 م به دستور ناصرالدین شاه آغاز، و کار تکمیل آن در 1305 ق / 1888 م به پایان رسید. ناصرالدین شاه در حالی تصمیم به برپایی این عمارت گرفت که چند سالی بیش از ساخت کاخ جهان نما در نیاوران (صاحبقرانیۀ بعدی) نمیگذشت. به نوشتۀ اعتمادالسلطنه، با وجود آنکه کاخ جهاننما چشماندازی باز، زیبا و رو به جنوب و تهران داشت، اما چون در دامنۀ البرز جای داشت، چشمانداز شمالی آن به سبب بلندی کوههای البرز بسته بود. از اینرو، ناصرالدین شاه دستور داد تا عمارتی دیگر بنیاد نهند که از 4 سو دارای چشماندازی باز و دلگشا باشد. برای این کار، زمینهایی نزدیک روستای رستمآباد در نظر گرفته شد (مرآة ... ، 2 / 1345). از شواهد امر اینگونه پیدا ست که سلطنتآباد در زمینهای روستایی در همسایگی رستمآباد برپا شده است. عبدالحجت بلاغی از این روستا با نام حصاررضابیک یاد کرده است و میافزاید که پس از بنای عمارت سلطنتی در زمینهای آن، نام این روستا به سلطنتآباد تغییر کرد (ص 44).
ظاهراً پیش از برپایی عمارت سلطنتآباد، بر جای آن ساختمانی از دورۀ فتحعلی شاه باقی بوده است و هدایت (مخبرالسلطنه) در جایی که از سُرسُرههای معروف فتحعلی شاه در تهران یاد میکند، مینویسد که یکی از این سرسرهها در سلطنتآباد بوده است (ص 52)؛ اما دیگر منابع دورۀ قاجار اشارهای به وجود ساختمانی متعلق به دورۀ فتحعلی شاه در این محل ندارند. سلطنتآباد از بزرگترین باغهای سلطنتی تهران در عهد قاجارها، و مشتمل بر چندین عمارت و یک کلاهفرنگی بود و دیواری از خشت پخته به درازای حدود یک فرسنگ بر گرد آن کشیده شده بود (اعتمادالسلطنه، المآثر ... ، 86-87). 6 قراولخانه در دور باغ وجود داشت که به هنگام حضور شاه در سلطنتآباد، در هر یک از آنها 12 سرباز به نگهبانی میپرداختند. پس از گذشتن از ورودی باغ و گذر از خیابانی پر درخت، عمارتی دوطبقه وجود داشت که محل آبدارخانه و آشپزخانه و محل اقامت کارکنان آنها به شمار میرفت. در کنار این عمارت و متصل به آن یک برج یا عمارت مربعشکل وجود داشت. در جلو این عمارت، استخری بزرگ واقع بود که در آن معمولاً چند کَرَجی برای گردش و تفریح آماده بود. پس از این عمارت و در وسط باغ، عمارت بیرونی قرار داشت. این عمارت دارای 3 طبقه و یک حوضخانه بود که از میان حوض کاشی آن فوارهای پیوسته آبفشانی میکرد و هوای محوطه را خنک میساخت. اتاقهای هر 3 طبقۀ این عمارت مشرف به حوضخانه بود. این اتاقها با گچبریهای زیبا و ظریف تزیین شده بودند. در طبقۀ سوم، ایوانی به دور عمارت میگشت و در چند اتاق از این عمارت مجموعههایی از پروانههای خشک شده در جعبههای مخصوص به دیوارها آویخته بودند و در یکی از اتاقها بیش از 200 گونه از پرندگان با پرهای رنگین و زیبا به صورت تاکسیدرمی شده در محفظههای بلورین نگهداری میشد.
چند خیابان پهن از 4 سوی عمارت بیرونی تا انتهای باغ امتداد داشت که یکی از این خیابانها به عمارتی دوطبقه منتهی میشد. این عمارت نیز حوضخانهای داشت و به دستور ناصرالدین شاه به دیوارهای آن و دیگر اتاقهای این عمارت از روی کتابهای تاریخ طبیعی تصاویری از پرندگان و جانوران وحشی به اندازۀ طبیعی نقاشی شده بود و ناصرالدین شاه آن را موزۀ تاریخ طبیعی میخواند. عمارت اندرونی سلطنتآباد در فاصلۀ اندکی از عمارت موزه در انتهای باغ و کمی در طرف چپ عمارت بیرونی قرار داشت (نک : معیرالممالک، 137- 138؛ فووریه، 186-187؛ ارسل، 211-212). عمارت اندرونی دارای تالاری باشکوه در طبقۀ اول آن بود و در گرداگرد حیاط آن اتاقهایی برای زنان حرمسرای ناصرالدین شاه قرار داشت (فووریه، 188). از دیگر سازههای سلطنتآباد برج ساعت بود. این برج مدور و بلند مشتمل بر چند طبقه بود که همه دور یک محور مرکزی میگشتند، با این تفاوت که هر طبقه از طبقۀ پایینتر کوچکتر میشد و گرداگرد برج را پلکانی مارپیچی در برگرفته بود که به یک مهتابی راه مییافت که ساعتی بزرگ در آن نصب شده بود (معیرالممالک، 140؛ فووریه، همانجا). در یکی از بخشهای باغ سلطنتآباد برجی بود که در آن کبوتر پرورش میدادند و گهگاه ناصرالدین شاه به تماشای آنها میرفت و کبوترها را در حضورش میپراندند (معیرالممالک، همانجا). این کبوترخانه به دستور ناصرالدین شاه در 1292 ق توسط اعتمادالسلطنه ساخته شده بود (اعتمادالسلطنه، روزنامه ... ، 17). از دیگر بناهای موجود در مجموعۀ عمارتهای باغ سلطنتآباد ساختمان تکیه بود. این عمارت در انتهای خیابانی که در سمت شمال شرقی باغ کشیده شده بود، جای داشت و دارای حیاطی جداگانه بود و دیوارهای اتاقهای آن با کاشیهای نقشدار پوشیده شده بود و در برخی از سالها که ماه محرم مصادف با تابستان بود، معمولاً مراسم تعزیهگردانی و سوگواری عاشورا در آنجا برگزار میشد (همو، مرآة، 2 / 1385؛ معیرالممالک، همانجا). از نوشتههای اعتمادالسلطنه اینگونه برمیآید که در 1298 ق، در میان باغ سلطنتآباد عمارتی اختصاصی نیز برای ملیجک عزیزالسلطان به دستور ناصرالدین شاه ساخته شده بود (اعتمادالسلطنه، روزنامه، 117). زمینهای باغ سلطنتآباد رو به جنوب تا تپهماهورهایی واقع در پاییندست آن امتداد مییافت؛ این بخش از باغ، به باغچال معروف بود و باغبانهای زردشتی در آن، درختان میوه پرورش میدادند (معیرالممالک، همانجا). آب باغ سلطنتآباد از 3 رشتهقنات تأمین میشد. این 3 رشتهقنات پیش از برپایی سلطنتآباد دایر بود و آب آنها متعلق به روستای اصفهانک، واقع در جنوب شرقی تهران کهن بوده است. اما به دستور ناصرالدین شاه آب این 3 رشته قنات برای آبیاری باغ سلطنتآباد ضبط شد و باغها و زمینهای روستای اصفهانک خشکید (نک : اعتمادالسطنه، همان، 292). در 1278 ق، مسیو کاستگر ــ مهندس اتریشی مقیم ایران ــ با همکاری یکی دو تن از شاگردان دارالفنون به دستور ناصرالدین شاه مأمور شد راه سلطنتآباد را هموار سازد تا کالسکه به آسانی در آن رفتوآمد کند (همو، مرآة، همانجا). پس از برپایی باغ و مجموعۀ عمارتهای سلطنتآباد، روستاییانی که پیش از آن در زمینهای آنجا به کشتوکار میپرداختند، همچنان در آنجا ماندند. در میان این رعایا چند خانوار ارمنی نیز بودند که به زراعت اشتغال داشتند (نک : همو، روزنامه، 499). در نقشۀ تهران و اطراف که در 1328 ق / 1910 م، توسط مهندس بغایری ترسیم شده است، روستای سلطنتآباد در شرق رستمآباد، میان اُزگُل در شمال و لویزان در جنوب نشان داده شده است (نک : نقشه ... ). در دورۀ محمدرضا شاه پهلوی، اراضی سلطنتآباد در اختیار ارتش قرار گرفت و ادارۀ تسلیحات ارتش در آنجا کارخانه و کارگاههای مهماتسازی و ساختمانهای متعددی در اطراف عمارتهای به جا مانده از دورۀ قاجار احداث کرد (نوربخش، 2 / 1313)؛ اما پس از آن نیز روستای سلطنتآباد همچنان پا بر جا بود. در اواخر دهۀ 1320 ش، بیشتر اهالی روستا در کارخانۀ مهماتسازی ارتش به کار اشتغال داشتند و شمار اندکی نیز به صورت محدود به کشاورزی میپرداختند و محصول آنان اندکی غلات بود. آب مصرفی روستا نیز از آب قنات تأمین میشد. در آن سالها شماری از افسران و کارمندان مهماتسازی در همانجا اقامت داشتند (نک : فرهنگ ... ، 1 / 115). در سرشماری 1335 ش، جمعیت روستای سلطنتآباد همراه با روستای دروس شمارش شده است که روی هم 421‘4 تن بوده است (نک : گزارش ... ، 3)؛ اما در دهۀ 1340 ش، با گسترش کالبدی شهر تهران، دیگر اثری از آن روستا باقی نماند و محلهای نوساز به نام سلطنتآباد در زمینهای آن شکل گرفت که پس از پیروزی انقلاب، به پاسداران تغییر نام داد.
مآخذ
ارسل، ارنست، سفرنامه، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1353 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ همو، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ همو، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت شمالی و مضافات، شمران قدیم، قم، 1350 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان مرکزی، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ فووریه، ژان باتیست، سه سال در دربار ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1326 ش؛ گزارش مشروح حوزۀ سرشماری تهـران، وزارت کشور، تهران، 1337 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1351 ش؛ نقشۀ تهران و اطراف در 1328 ق / 1910 م، ترسیم مهندس عبدالرزاق بغایری، تهران، مؤسسۀ جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب؛ نوربخش، مسعود، تهران به روایت تاریخ، تهران، 1381 ش؛ هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران، به کوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1363 ش.
علی کرمهمدانی
معماری
از مجموعۀ بناهای کاخ سلطنتآباد امروزه دو بنا برجا مانده که در تاریخ 11 / 11 / 1334 ش به شمارۀ 418 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. یکی از این دو بنا به صورت کوشکی است که تصاویری از آن توسط عبدالله خان قاجار، عکاس دورۀ ناصری برداشته شده، و به نام عمارت حوضخانه مشهور است (نک : سمسار، 267). این ساختمان همان عمارت 3 اشکوبهای است که معیرالممالک از آن نام برده است (ص 137-140؛ دربارۀ شمار دقیق طبقات عمارت حوضخانه، نک : دنبالۀ مقاله). بنای دیگر که در فاصلۀ اندکی از عمارت حوضخانه قرار گرفته، در واقع متشکل از دو ساختمان مجزا ست که از پهلو به یکدیگر متصل شدهاند. این بنای مرکبْ شامل یک برج چندوجهی 5 طبقه موسوم به برج خوابگاه است (اعتمادالسلطنه، 1 / 86)که در جبهۀ شرقی آن عمارتی دوطبقه به نام تالار آینه بدان متصل است. عمارت یادشده شامل یک حوضخانه در طبقۀ همکف و یک تالار آینه در طبقۀ فوقانی است. به گزارش اعتمادالسلطنه، عمارت تالار آینه در 1305 ق و به دستور ناصرالدین شاه به ساختمان برج افزوده شد (همو،1 / 87). گزارشهای مندرج در دیگر منابع تاریخی نیز این مطلب را تأیید میکنند. ازجمله در سفرنامۀ ارنست ارسل، که احتمالاً در فاصلۀ سالهای 1299-1300 ق در ایران به سر میبرده، برج سلطنتآباد به صورت بنایی منفرد گزارش شده که در پشت آن، اتاقهای کوچکی وجود داشته است (ص 215)؛ درحالیکه چندی بعد دکتر فووریه، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، در خاطرات مربوط به سال 1308 ق از برجی یاد کرده که عمارتی از پهلو بدان متصل است (ص 187). عمارت تالار آینه در آن زمان محل دیدار ناصر الدین شاه با مقامات بلندپایۀ داخلی و خارجی بود و در دورههای بعد نیز برخی از رویدادهای مهم تاریخی، ازجمله محاکمۀ محمد مصدق، پس از کودتای 28 مرداد 1332 در این مکان اتفاق افتاد (نوروزیطلب، 164).
عمارت تالار آینه به صورت ساختمانی مستطیلشکل بـا کشیدگی در راستـای شرقی ـ غربی است. ساختمان برج که استقرار آن در جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی است، در ضلع غربی این عمارت قرار دارد. کل بنا به صورت ساختمان کشیدهای دیده میشود که برجی در گوشۀ غربی بدان متصل است. نمای دو ساختمان، آجری، و پوشش آنها به صورت شیروانی با خرپای چوبی است. تزیینات خارجی برج شامل کاشیکاری (کاشی خشتی در قسمت لچکی بازشوها، و کاشیکاری معقلی بر بدنۀ برج)، آجرکاری و گرهچینی نردهها ست. تزیینات خارج عمارت نیز بیشتر به صورت گچبری است که در نمای اصلی آن به چشم می خورد. پلان بنا (برج و تالار آینه) به طور کلی متشکل از دو بخش مجزا از یکدیگر است؛ اما بهسبب اتصال دو ساختمان به هم، پلان برج (فقط در طبقات اول و دوم) و عمارت در هم ادغام شده، و شکل خاصی یافته است. برج در اصل به صورت یک مستطیل با گوشههای پخ است که نیمۀ شرقی آن در دو طبقه بهسبب اتصال به ساختمان عمارت، از ترکیب منتظم خود خارج شده است؛ اما در طبقههای سوم تا پنجم، که بنا به جایی متصل نیست، نقشۀ بنا به صورت هشتوجهی است. پلان عمارت نیز به شکل مستطیلی است که جبهۀ غربی آن در هر دو طبقه به چندضلعی تبدیل شده است. فضاهای داخلی عمارت در همکف شامل یک حوضخانه در مـرکز بنـا، دو راهرو شمـالی ـ جنـوبی در دوطرف حوضخانه و فضاهای مکمل (اتاقها و یک راهرو ارتباطی) در جبهۀ شرقی است. حوضخانه به صورت یک محوطۀ سهدری با تناسبات مربع است که از جبهۀ شمالی به ایوان باز میشود. در مرکز سهدری، حوض مربعشکلی قرار دارد که در گوشههای آن، ۴ ستون سنگی استقرار یافته است. تزیینات حوضخانه شامل گچبری پرکار سقف، لبۀ دیوارها و بالای بازشوها ست که بسیار مجلل و باشکوه است؛ اما آثار رطوبتزدگی بر بدنۀ گچی دیوارها دیده میشود. ازارهها و کف سالن نیز با سنگ مرمر فرش شده است. راهروهای دو طرف حوضخانه هر کدام دارای یک ورودی از ایوان شمالی، و یک خروجی در جبهۀ جنوبی است. این راهروها افزون بر ارتباط با فضای مرکزی، دسترسی به بخشهای دیگر بنا را نیز امکانپذیر میکنند. راهرو غربی توسط دری که در منتهاالیه ضلع غربی آن قرار دارد، به یکی از فضاهای داخلی برج در طبقۀ همکف مرتبط شده است. راهرو شرقی نیز در منتهاالیه ضلع شرقی خود دری دارد که دسترسی به اتاقهای بنا را ممکن میسازد. این بنا در مجموع دارای ۳ اتاق است که ترتیب قرارگیری و تناسبات آنها همانند L وارونه است. دو اتاق نخست در جبهۀ جنوبی، و اتاق سوم در جبهۀ شمالی بنا قرار دارد. اتاقهای جنوبی مربعشکلاند و با یک درِ میانی به یکدیگر راه دارند. اتاق شمالی بهصورت فضایی کشیده در جهت شمالی ـ جنوبی است که با دری در ضلع جنوبی خود به اتاق دوم راه مییابد؛ همچنین برای دسترسی مستقیم به اتاقها، راهرو دیگری در کنار راهرو شرقی و همراستای آن تعبیه شده است که در قسمت انتهایی خود، با دو در به اتاق جنوبی مرتبط میشود. در جبهۀ شمال شرقی بنا نیز پلکان مرتبط با طبقۀ دوم قرار دارد. طبقۀ دوم، تالاری در مرکز بنا، اتاقی در جبهۀ جنوب شرقی و فضای ورودی نسبتاً کوچکی در جبهۀ شمال شرقی دارد. تالار به صورت فضایی مستطیلشکل با کشیدگی در راستای شرقی ـ غربی است که در ضلع شرقی خود با یک درِ میانی به اتاق مرتبط می شود. این اتاق در جبهۀ شمالی خود دارای دو در است، که یکی به فضای ورودی، و دیگری به پلکان باز میشود. تزیینات مفصل تالار آینه شامل آینهکاری دیوارها، نقاشی سقف، کاشیکاری ازارهها و کف، گرهچینی کتیبۀ بازشوها و فلزکاری نردۀ پنجرهها ست. نقاشی سقف به صورت قابهایی با نقوش زنان قاجاری و گلوبوتۀ سرخ است که توسط هنرمندان مشهور آن دوره همچون میرزا محمد غفاری (کمالالملک)، میرزا عبدالرحیم و میرزا ابوالحسن خان کاشانی کشیده شده است (نوروزیطلب، ۱۵۷). همچنین کاشیها از نوع هفترنگ است که در کف تالار با طرح گل سرخ اجرا شده است و در قسمت ازارهها، به صورت برجسته، و برگرفته از موضوعات متنوعی همچون داستانهای شاهنامه، زنان قاجاری، نوازندگان و بناهای فرنگی است. افزون بر این، چلچراغ لاله، شومینهای فلزکاری شده و مزین به نقوش اسلیمی و طرحهای اروپایی، و فرشهای نفیس تالار را نیز میتوان از دیگر عناصر تزیینی این بخش به شمار آورد. نمای اصلی این عمارت نمای شمالی آن است که از طریق ستونبندی ایوانها و گچبری رواقها مشخص شده است. ایوان طبقۀ دوم دارای ۶ ستون مدور با گچبری در قسمت پایه و سر ستونها ست. دیوارها نیز با طرحهای پرکار اروپایی تزیین شدهاند، و کف ایوان با کاشی هفترنگ فرش شده است. ایوان همکف نسبت به ایوان طبقۀ فوقانی طول کمتری دارد و تقریباً در میانۀ نما واقع شده است. این ایوان ۴ ستون سنگی دارد و تزیینات آن شامل گچبری سقف و بخشی از بدنۀ دیوارها ست. سراسر نمای جنوبی عمارت دارای بازشوهایی با کتیبههای مزین به گره و شیشههای رنگی است. نمای شرقی، سادهترین نمای عمارت است و در قسمت پیشانی بنا، تزیینات آجرکاری دارد. ساختمان برج از طریق دو ورودی در ضلعهای شمالی و جنوبی قابل دسترسی است که با گذر از یک دالان به فضاهای اصلی بنا میرسند. ساختمان برج در طبقۀ همکف کمترین فضا را نسبت به دیگر طبقات دارد. فضاهای همکف شامل ۳ اتاق تودرتوی کوچک است که هیچ روزنه و پنجرهای به بیرون ندارند. با توجه به این نکته و نیز قطر زیاد دیوارها باید گفت که طبقۀ اول به نوعی پی ساختمان به شمار میرود. پلکان منتهی به طبقۀ بالایی بنا در جبهۀ جنوبی قرار دارد. طبقۀ دوم دارای اتاق بزرگ مستطیلشکلی است که دو راهرو از دو طرف بدان متصل شدهاند و در انتهای آنها، بازشوهایی به فضای بیرون وجود دارند؛ بدین ترتیب نور اندک این اتاق از مجرای راهروها و پنجرهای واقع در ضلع جنوب غربی تالار تأمین میشود. در جبهۀ شمال شرقی تالار، یک فضای ورودی قرار دارد که با راهروی در جبهۀ شرقی آن به تالار آینه راه مییابد. در جبهۀ شمالی فضای ورودی نیز، یک ردیف پلکان وجود دارد که امروزه یکی از راههای دسترسی به برج به شمار میآید. این پلکان بهسبب قرارگرفتن در طبقۀ دوم برج که حدود دو متر بالاتر از سطح زمین قرار دارد، قابل دسترسی نیست؛ از اینرو، یک ردیف پلکان فلزی در نمای اصلی برج (شمال غربی) بدان الحاق شده است. در طبقات سوم و چهارم با کم شدن قطر دیوارها، بر وسعت فضاهای داخلی افزوده شده است. در طبقۀ سوم یک اتاق در مرکز و چند بازوی ارتباطی در اطراف آن وجود دارد. در طبقۀ چهارم، اتاق مرکزی وسعت بیشتری یافته، و از ۴ گوشه به راهروهای اطراف مرتبط شده است؛ همچنین در این طبقات، فضای داخلی بهسبب افزایش شمار و قطر پنجرهها، روشنایی بیشتری دارد. آخرین طبقۀ برج فقط دارای یک اتاق در مرکز بنا با گوشههای پخ است که دورتادور آن را ایوانی به عرض حدود یک متر فرا گرفته است. گرداگرد این ایوان ۱۴ ستون چوبی قرار دارد که بار ناشی از سقف شیروانی را تحمل میکنند. تزیینات داخلی این طبقه شامل آینهکاری در قسمت لبۀ دیوارها، گره چینی کتیبۀ بازشوها، نقاشی به همراه آینهکاری روی چهارچوب درها، گرهسازی سقف و نیز نقاشیهای ظریف روی سقف است. در طبقۀ چهارم ترکیب زیبای مقرنس آویز و آینهکاری اتاق مرکزی جلب توجه میکند؛ همچنین نقاشیهایی با موضوع زنان قاجاری بر دیوارهای داخلی برج وجود دارد که بیشتر آنها آسیب دیده، و مرمت نشدهاند. بدنۀ برج در نمای بیرونی بیشتر با طاقنما و کاشیکاری معقلی نماسازی شده است. در آخرین طبقه نیز، دیوارهای خارجی تزیینات گچبری دارند و سرستونها به شیوۀ مقرنس کار شدهاند.
عمارت حوضخانه کوشکی مربعشکل است که در ۴ طبقه ساخته شده است؛ البته بهسبب کوتاه بودن سقف طبقۀ سوم، در ظاهر و از فواصل دورتر به صورت ساختمانی سهطبقه دیده میشود. این عمارت که بر مظهر قنات ساخته شده است، نمونهای بینظیر از هنر گچبری دورۀ قاجار به شمار میآید (مصطفوی، ۱ / ۲۳۶).
عمارت حوضخانه (عکس: مجموعۀ داریوش تهامی)
این بنا تقریباً حالتی متقارن دارد و نمای شرقی و غربی، و شمالی و جنوبی آن دو به دو با هم یکساناند. نمای ساختمان، تلفیقی از معماری سنتی ایرانی و معماری اروپایی است ( گزارش ... ، ۹). سقف بنا به صورت شیروانی اجرا شده، و تزیینات نمای خارجی آن شامل گچبری، کاشیکاری و مقرنسکاری است. طرح اصلی ساختمان به صورت چهارصفهای با نقشۀ مربع است. اگرچه طرح کلی این عمارت مشابه کاخهای دورۀ صفوی (هشت بهشت و کوشک سلطنتی قزوین) است، اما تفاوت کالبدی آن در حذف ایوان از اضلاع میانی است؛ بدین ترتیب، فضای داخلی ساختمان شامل حوضخانهای هشتوجهی در مرکز بنا ست که ۴ شاهنشین در اضلاع میانی، و ۴ اتاق در اضلاع کناری دارد. میان اتاقها راهروهایی تعبیه شده است که آنها را دو به دو به یکدیگر مرتبط میسازد. شاهنشینها به طور مستقیم به حوضخانه متصلاند و اتاقهای واقع در کنجهای بنا به حوضخانه راه دارند. سقف حوضخانه گنبدی است و ارتفاعی بلندتر از حد معمول دارد تا امکان دید و اشراف اتاقهای طبقۀ فوقانی به فضای حوضخانه را فراهم آورد. فضای زیر گنبد با تزیینات کاربندی ۱۶ و گچبریهای بدیع آراسته شده است؛ همچنین تمام دیوارهای حوضخانه از ازاره تا سقف، مزین به گچبریهای فاخر و رنگآمیزیاند. از فضای حوضخانه و تزیینات پرکار و استادانۀ آن در ۱۳۰۰ ق تابلویی توسط کمالالملک کشیده شده که هماکنون در کاخ گلستان نگهداری میشود (نک : کمالالملک، ۳۵؛ نوروزی طلب، ۱۳۸). در این تصویر، حوضی هشتضلعی در میانۀ حوضخانه قرار دارد که آبی زلال از فوارههای آن افشان است. ازارۀ راهروهای اطراف حوضخانه نیز از کاشی خشتی هفترنگ با موضوعات انسانی، طبیعی و بناهای فرنگی پوشیده، و کف زمین با سنگ مرمر فرش شده است. دسترسی به طبقۀ دوم توسط راهپلههایی که در ۴ نقطه از طبقۀ همکف تعبیه شده است، صورت میگیرد. پلان طبقۀ دوم در جانمایی و تناسبات اتاقها، منطبق بر طبقۀ نخست است و تنها تفاوت اندکی در راهروها دیده میشود. شاهنشینهای طبقۀ دوم همانند طبقۀ همکف، به طور مستقیم، مشرف به فضای حوضخانهاند؛ اما اتاقهای جانبی میتوانند از طریق راهروهای واقع در ۴ کنج بنا به حوضخانه دید داشته باشند. پلان طبقۀ سوم تقریباً به صورت فضایی مرکزی با دو بازوی صلیبیشکل است. اتاقها در این طبقه حذف شدهاند و به جای آنها، در اطراف فضای مرکزی شماری راهرو تعبیه شده است. کاهش وسعت فضاهای داخلی، امکان ایجاد ایوانی سرتاسری در این طبقه را فراهم ساخته است. این ایوان دور تا دور اشکوب سوم امتداد یافته است و امکان دید وسیع به مناظر فرودست را از ۴ جبهه فراهم میآورد. در هر ضلع ایوان ۱۱ ستون با سرستونهای مقرنس کاریشده، استقرار یافته است. آخرین طبقه دارای یک فضای مربعشکل بزرگ در مرکز، ۴ اتاق در اضلاع میانی، و راهروهای ارتباطی در گوشهها ست. ویژگی خاص این طبقه مستقل بودن آن از طبقۀ زیرین است. طبقۀ چهارم فاقد پلکان ارتباطی از طبقۀ سوم در داخل ساختمان است و دسترسی به آن از طریق ۴ راهپله که در گوشههای نما و از کف ایوان استقرار یافتهاند، ممکن است. فضای مرکزی به صورت سالنی محصور و بدون پنجره است که دیوارهای آن هیچ در و روزنی به فضای بیرون یا اتاقهای اطراف ندارند. روشنایی سالن مرکزی با یک نورگیر سقفی تأمین میشود که نوری ملایم را به فضای داخلی میتاباند. برای دسترسی سالن به فضای بیرون، دو در از گوشههای شمال شرقی و جنوب غربی تعبیه شده است که به راهروهای جانبی بنا باز، و در نهایت، به ایوان مرتبط میشوند. اتاقهای میانی به صورت شاهنشینهایی در جبهههای چهارگانۀ بنا قرار دارند که با توجه به ارتفاع ساختمان بهترین دید را به مناظر فرودست فراهم میآورند. شاهنشینها دارای پنجرههایی سرتاسریاند که در تمام طول اتاق امتداد یافتهاند. هر شاهنشین از دو طرف دارای دری به راهرو جانبی است، تا از طریق راهروها به ایوان دسترسی داشته باشد. تزیینات داخلی بنا در طبقات سوم و چهارم نیز شامل گچبری و نقاشیهای دیواری است که نقاشیها دچار آسیب و ریختگی شدهاند.
مآخذ
ارسل، ارنست، سفرنامه، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران)، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۴ ش؛ سمسار، محمدحسن و فاطمه سراییان، کاخ گلستان ( آلبوم خانه)، فهرست عکسهای برگزیدۀ عصر قاجار، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ فووریه، ژان باتیست، سه سال در دربار ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۶ش؛ کمالالملک، نقاشیهای رنگ روغن و آب رنگ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ گزارش ثبتی: دو بنای سلطنتی در سلطنتآباد، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی طهران، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، ۱۳۵۱ ش؛ نوروزیطلب، حمیدرضا، از طهران تا تهران، تهران، ۱۳۹۱ ش.