responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 667

ارتگا ای گاست


نویسنده (ها) :

آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 11 دی 1398
تاریخچه مقاله

اُرْتِگا ‌ای گاسِت [ortegā ī gāset]، خوسه(1883-1955م/ 1262-1334ش)، فیلسوف اسپانیایی.
او پس از اخذ دکتری فلسفه از دانشگاه مادرید در 1904م، به آلمان رفت و 5 سال در دانشگاههای لایپزیگ و برلین و ماربورگ به‌تکمیل‌مطالعات خود پرداخت و تحت تأثیر فیلسوفـان آلـمانـی نـوکانتی ــ بـه ویژه هرمـان کوهن ــ قـرار گرفت. ارتگا پس از بازگشت به اسپانیا به استادیِ متافیزیک در دانشگاه مادرید منصوب شد، و تا پیش از آغاز جنگ داخلی در 1936م ــ هم در زمینۀ فلسفه و فرهنگ و هم در سیاست به هواداری جمهوری و مبارزه با دیکتاتوری ــ سخت فعال بود و حتى به فرمانداری مادرید رسید. او در اعتراض به وضع سیاسی اسپانیا بیش از 12 سال دور از وطن زیست و پس از بازگشت، باردیگر فعالیتهای فرهنگی خویش را در رأس گروهی از روشنفکران از سرگرفت و از جمله انستیتوی علوم انسانی را بنیاد نهاد.

نثر درخشان ارتگا و اصطلاحات فلسفی دقیق و زیبایی که وضع کرد، فلسفه را ــ چه در اسپانیا و چه در آمریکای لاتین ــ پس از 3 قرن واپس ماندگی به راهی نوین انداخت و با تحولات فکری جهان مدرن همگام کرد.
ارتگا فلسفۀ خویش را «متافیزیکِ عقلِ حیاتْ محور» می‌نامید، متافیزیک را جست و جوی واقعیتی نهایی یا بنیادی تعریف می‌کرد که هر چیز دیگری از آن منشأ می‌گیرد و هر وجود جزئی بهرۀ خود از واقعیت را از آن دریافت می‌کند. به عقیدۀ او، ایـن واقعیتِ نهـایـی چیزی جـز حیـات ــ به مـعـنـای «زندگی من» و «زندگی تـو» در جامعـه در نقطه‌ای معیـن از تاریخ ــ نبود. در این جریان، «خود» و «چیزها» مقوم یکدیگرند. به نوشتۀ او در نخستین کتابش «تأملاتی دربارۀ کیشوت»، چیزها یا اوضاع و احوال پیرامون من، نیمۀ دیگر شخصیت من‌اند. «خودِ» هر کس در چیزها تأثیر می‌گذارد و با این کار خویشتن را به فعلیت و واقعیت می‌رساند. حیات یعنی همین تعامل میان خود و چیزها.
ارتگا در معرفت شناسی «منظر‌گرا» بود و عقیده داشت که جهان را تنها می‌توان از نظرگاه مشخصی شناخت و هیچ کس نمی‌تواند از نظرگاه خویش ــ که به تناسبِ جایگاهِ او نسبی است ــ فراتر برود. هر منظری یکتا و بی‌جانشین و ضروری است و همۀ نظرگاهها متساویاً صادق‌اند. فقط آن منظر کاذب است که کسی ادعا کند یگانه نظرگاه ممکن است. وی بر این باور بود که زندگی هر کس در واقع همان نظرگاه او نسبت به جهان است.
هدف ارتگا ایـن بود که عقـل را با نیروی حیاتی ــ کـه به عقیدۀ جمعی از فلاسفه، قدرتی غریزی و غیرعقلی بود ــ آشتی دهد؛«عقلِ حیات محورِ» وی نیز معنایی جز این نداشت. او معتقد بود که عقل باید از عالم مجردات به جایگاه راستین خویش به عنوان وسیله‌ای برای دست و پنجه نرم کردن با زندگی بازگردد. دو اصطلاح عقل و نیروی حیاتی هر دو در فلسفۀ ارتگا در وصفِ مشتاقیِ آدمی به فهم و معرفت و خرسندی معنوی به کار می‌روند. به نوشتۀ او، «زندگی به معنای اجبار به خردورزی دربارۀ شرایط محتوم و دگرگونی ناپذیرما ست».
در سیر تحولی اندیشۀ ارتگا جریانی دیده می‌شود که او را ــ به رغم دوری جستـن از اگزیستانسیالیستهای فرانسوی ــ به اگزیستانسیالیسم به معنای وجود تاریخی نزدیک می‌نماید. در این مرحله، او عقل تاریخی را جانشین عقل حیات محور می‌کند و به این عقیده می‌رسد که انسان ماهیت ثابتی ندارد، بلکه دارای سرگذشتی تاریخی است و وجودش با انتخابهایی که می‌کند، رقم می‌خورد. آدمی آزاد،و بلکه محکوم به آزادی است. آزادی وی به این معنا ست که شخص می‌تواند چیزی باشد غیر از آنچه هست. هر چیز دیگری در عالم، هستیِ از پیش تعیین شده دارد؛ فقط انسان است که وجود دارد بی‌آنکه هستیِ ثابت و غیرقابل نقض و برگشتی داشته باشد. هر کس رسالتی در زندگی دارد که انتخابی از آن بهتر برای وی ممکن نیست. رسالت به معنای آگاهی به اصیل‌ترین «خویشتنی» است که هر فرد می‌تواند آن را در خود به فعلیت برساند. اخلاق نیز در زندگی معنایی غیر از حفظ اصالت و وفادار ماندن به رسالت خویش ندارد. آن کس که تابع تأثیرات زودگذر خارجی شود، بر خلاف اخلاق زندگی می‌کند. انتخاب شخصیتی معین برای خویش از میان شخصیتهای گوناگون ممکن، مستلزم به کار انداختن کل قوۀ تعقل و استدلال و تمرکز و روشن‌بینی است.
اندیشۀ اجتماعی ارتگا در کتاب «طغیان توده‌ها» ــ که او را بـه شهرت جهـانی رسـانید ــ بیـان شـده است. بـه عقیدۀ ارتگـا فرهنگ و تمدن همواره در خطر غرق شدن در وحشیگری و ابتذال یا رخوت و خواب آلودگی است و اَشراف فکری و فرهنگی، نه تودۀ مردم، وظیفۀ نجات آن را برعهده دارند. تودۀ خلق از تفکر صحیح و برنامه‌ریزی درست ناتوان‌اند؛ و این خود نتیجۀ نابرابری عظیم انسانها ست. بنابراین، هنگامی که توده‌ها می‌شورند و می‌خواهند خود بر خویشتن حکومت کنند، جامعه با خطرِ از هم‌گسیختگی روبه‌رو می‌شود. ارتگا بر این نظر بود که در سدۀ بیستم همۀ جوامع ــ اعم از توتالیتر و کمونیستی و دمکراتیک ــ با این واقعه مواجه‌اند؛ ولی اشکال اینجا ست که روشنفکران حساس و حقیقی میلی به حکومت ندارند و آن را خفت‌آور می‌شمارند.
ارتگا این نظر را به منطق، علوم و فلسفه نیز تعمیم می‌دهد. ایده‌سازی کارِ اَشراف فکریِ برخوردار از نبوغ است. تودۀ مردم با تنبلی باورهای برخاسته از شعورِ متعارف را می‌پذیرند که سرنمونۀ آنها تجربه‌گراییِ متکی به شواهد حسی و بدیهیات و آزمایشهای علمی و مدارک تاریخی است. فلسفه از روزگار پارمنیدس واکنش در برابر تعصبات حسی بوده است. بنیاد کردن اصول بر حسیات از ارسطو آغاز شد و بعد به رواقیان و مدرسیان رسید. چنین باوری احمقانه و عوامانه و مردم‌فریبانه است، زیرا نتیجۀ آن، خیره‌شدنِ حیرت زده به واقعیت خام، به جای تفکر خلاق است. اصول را ذهن باید از خود بیاورد. برتری فلسفۀ جدید بر فلسفۀ قدیم از دکارت به بعد در همین است که به جای هستی مبدأ را اندیشه قرار می‌دهد. فلسفه، علم و ریاضیات همه زاییدۀ پرواز خیالِ اقلیتی از اشراف فکری‌اند که قصدشان گریز از ابتذال و ملالت دنیای باورها ست. (148)

اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 667
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست