آزیکیوه[āzīkīve]، ننامْدی (1904-1996م/ 1283-1375ش)، رئیسجمهور نیجریه (1963-1966م)، بنیادگذار یک حزب سیاسی ملیگرا، و شخصیتی که احتمالاً ملیگرایی جنوب نیجریه را به بهترین نحو معرفی میکند؛ زندگی پرمشغلۀ او شامل روزنامهنگاری و بانکداری نیز بوده است. آزیکیوه پس از تحصیل در دانشگاههای پنسیلوانیا و لینکلن، در 1934م به «ساحل طلا» (غنای کنونی) رفت و تا 1937م که به نیجریه بازگشت، به سردبیری روزنامهای اشتغال داشت. او در نیجریه چندین روزنامه را پیاپی بنیاد نهاد و نیز مستقیماً وارد سیاست شد: نخست همراه با «جنبش جوانان نیجریه»، و سپس (در 1944م) به عنوان یکی از بنیادگذاران «شورای ملی نیجریه و کامرون» او دو سال بعد با حمایت «شورای ملی نیجریه و کامرون» به عضویت «شورای قانونگذاری نیجریه» انتخاب شد. پس از 1951م که «گروه عمل یُروبا» (از حزبهای غرب نیجریه) تأسیس شد، «شورای ملی نیجریه و کامرون» بیش از پیش تبدیل به نمایندۀ قوم ایبو در جنوب شرقی کشور گردید. آزیکیوه پس از انتخابات 1953م، ابتدا به عنوان سر وزیر، و سپس به سمت نخستوزیری «منطقۀ شرقی» برگزیده شد.
آزیکیوه در 1956م به سرمایهگذاری وجوه دولتی در بانکی که سهام قابل ملاحظهای در آن داشت، متهم شد. اگرچه دادگاه بخشی از اتهامات او را وارد دانست، اما حمایت مردمی از وی همچنان ادامه داشت. او به رغم مخالفتهای درونحزبی، «شورای ملی نیجریه و کامرون» را در وضعیتی متحد به سوی انتخابات مهم فدرال سال 1959م که پیش از استقلال نیجریه رخ داد، هدایت کرد و توانست هیئت ائتلافی موقتی با «کنگرۀ اقوام شمالی» که بسیار قدرتمند بود، تشکیل دهد؛ اما رهبر این کنگره، ابوبکر تافاوا بالِوا به سمت حساس نخستوزیری دست یافت. آزیکیوه به مقامهایی عمدتاً افتخاری نظیر ریاست مجلس سنا، فرمانداری کل، و نهایتاً ریاست جمهوری نیجریه برگزیده شد. در جنگ داخلی بیافرا (1967-1970م) آزیکیوه نخست از قوم خود، یعنی قوم ایبو حمایت کرد و به منظور به رسمیت شناساندن بیافرا و نیز استمداد از دیگر کشورهای افریقایی، در 1968م سفرهای زیادی کرد؛ اما در 1969م حمایت خویش را متوجه دولت فدرال نمود و همین امر سبب شد که او را به سبب تغییر موضعهای متوالی به باد انتقاد گیرند. از آن پس، او یکی از رهبران مخالفان حزب حاکم بود و به عنوان نامزد حزب تازه تأسیس خلق نیجریه در انتخابات ریاست جمهوری 1979م با شکست مواجه شد. آزیکیوه مطالب بسیاری در باب ملیگرایی در افریقا نوشته است. شاید پر نفوذترین کتاب او یکی از نخستین تألیفاتش به نام «افریقای از نو زاده شده» (1937م) باشد. (224)