responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 282

از خود بیگانگی


نویسنده (ها) :

آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 2 دی 1398
تاریخچه مقاله

اَزْ خودْ بیگانِگی az-xod-bīgāne(a)gī]]، در عـلـوم‌ اجتماعی‌، احساس‌ حالت‌ بیگانگی‌ یا جداشدگی‌ از محیط اجتماعی‌، كار، محصول‌ كار یا خویشتن‌. اندیشۀ بیگانگی‌، به‌رغم‌ رواجی‌ كه‌ در تحلیلهای‌ مربوط به‌ زندگی‌ معاصر دارد، مفهومی‌ مبهم‌ با معانی‌ فرّار و سخت‌یابی‌ است‌ كه‌ از میان‌ آنها این‌ موارد رایج‌ترند: 1. ناتوانی‌، این‌ احساس‌ است‌ كه‌ سرنوشت‌ شخص‌ در اختیار خود او نیست‌، بلكه‌ عوامل‌ خارجی‌، تقدیر، بخت‌ یا ترتیبات‌ نهادی‌ آن‌ را تعیین‌ می‌كنند؛ 2. بی‌معنایی، اشاره‌ دارد به‌ قابل‌ درك‌ نبودن‌ یا فقدان‌ معنای‌ منسجم‌ در هر قلمرو عمل‌ (مانند مسائل‌ جهانی‌ یا مناسبات‌ میان‌ افراد) یا به‌ احساس‌ كلی‌ دربارۀ بی‌هدفی‌ در زندگی‌؛ 3. بی‌هنجاری‌، فقدان‌ تعهد در برابر هنجارهای‌ مشترك‌ رفتاری است‌ (از آن‌ جمله: انحراف‌ و بی‌اعتمادی گسترده و رقابت‌ نامحدود فردی‌)؛ 4. بیگانگی‌ فرهنگی، حس‌ جدا افتادگی‌ از ارزشهای‌ استوار جامعه‌ است‌ (چنان‌كه‌ مثلاً در شورشهای‌ دانشجویی‌ یا روشنفكری‌ برضد نهادهای‌ متعارف‌ دیده‌ می‌شود)؛ 5. انزوای‌ اجتماعی‌، حس‌ تنهایی‌ یا طرد شدگی‌ در مناسبات‌ اجتماعی‌ است‌ (چنان‌كه‌ مثلاً در میان‌ اعضای‌ گروههای‌ اقلیت‌ دیده‌ می‌شود)؛ 6. غریبه‌ شدن‌ با خویشتن، كه‌ شاید به‌ دست‌ دادن‌ تعریفی‌ از آن‌ از همه‌ مشكل‌تر باشد و به‌ تعبیری‌، درك‌ این‌ ‌است‌ که رابطۀ فرد با خویشتن قطع شده است.
تعیین‌ تاریخ‌ شناخت‌ این‌ مفهوم‌ در اندیشۀ غربی‌ نیز بسیار مشكل‌ است‌. با آنكه‌ مدخل‌ مربوط به‌ «از خود بیگانگی‌» در كتابهای‌ عمدۀ مرجع‌ علوم‌ اجتماعی‌ پیش‌ از 1935م‌\ 1314ش‌ دیده‌ نمی‌شود، اما خود این‌ مفهوم‌ به‌ طور ضمنی‌ یا صریح‌ در آثار مهم‌ جامعه‌شناسان‌ سدۀ 19‌ و اوایل‌ سدۀ 20م‌ (كارل‌ ماركس‌، امیل‌ دوركِم‌، فردیناند تونیِس‌، ماكس‌ وبر و گئورگ‌ زیمِل‌) مشاهده‌ می‌شود.
شاید مشهورترین‌ كاربرد این‌ اصطلاح‌ در آثار ماركس‌ باشد كه‌ در آنها به‌ طبقۀ كارگرِ از خود بیگانه‌ در نظام‌ سرمایه‌داری‌ اشاره‌ شده‌ است‌: كار اجباری‌ است‌ نه‌ خود انگیخته‌ و خلاق‌؛ كارگران‌ دخالت‌ بسیار ناچیزی‌ در روند كار دارند؛ مالکیت محصول‌ كار را دیگران‌ از کارگر سلب می‌كنند تا برضد خود او به‌ كار گیرند؛ و خود كارگر تبدیل‌ به‌ كالایی‌ در بازار كار می‌شود.
به هر روی، از خود بیگانگی‌ عبارت‌ از این‌ واقعیت‌ است‌ كه‌ انسان‌ «هستی نوعی [یا بشریِ]» خود را در كار متحقق نمی‌بیند، و جوهر انسانی‌ تحقق‌ نایافته‌ می‌ماند.
لیكن‌ سنّت‌ ماركسی‌ فقط نمایندۀ یكی‌ از جریانهای‌ اندیشۀ مربوط به‌ از خود بیگانگی‌ است‌. جریان‌ دومی‌ كه‌ به‌ مراتب‌ كمتر دربارۀ چشم‌اندازهای‌ زدودن‌ از خود بیگانگی‌ خوش‌بین‌ است‌، در اندیشه‌ای‌ تجسم‌ یافته‌ است‌ كه‌ آن‌ را نظریۀ «جامعۀ انـبـوه‌» نـامـیده‌انـد. دور‌كـم‌ و تـونیـس ــ و در پی‌ آنان‌ وِبِر و زیمل ‌ــ با توجه‌ به‌ آشفتگی‌ ناشی‌ از صنعت‌گستری‌ در سدۀ 19‌ و اوایل‌ سدۀ 20م‌ هر یك‌ به‌ شیوۀ خود، بر سپری‌ شدن‌ دوران‌ جامعۀ سنتی‌ و در نتیجه‌ فقدان‌ حس‌ تعلق‌ به‌ جماعت،‌ تأسف‌ می‌خورند. به عقیدۀ آنان، انسان‌ امروزی‌ چنان‌ منزوی‌ شده‌ كه‌ پیش‌ از آن‌ هرگز سابقه‌ نداشته‌ است‌: گمنام‌ و فاقد احساس‌ به‌ دیگران‌ در انبوهِ‌ مردم‌ شهری‌، گسیخته‌ از ارزشهای‌ كهن‌، و در عین‌ حال‌ فاقد ایمان‌ به‌ نظام‌ عقلی‌ و دیوان‌سالارانۀ جدید. شاید روشن‌ترین‌ بیان‌ این‌ موضوع‌ مفهوم‌ «آنومی» نزد دورکم باشد: وضعیتی‌ اجتماعی‌ كه‌ فردگرایی‌ افراطی‌ و فروپاشی‌ معیارهای‌ الزام‌آور اجتماعی‌ از ویژگیهای‌ آن‌ است‌. وبر و زیمل‌، هر دو، این‌ نظریۀ دوركم‌ را گسترش‌ بیشتری‌ دادند. وبر بیشتر بر جریان‌ بنیادین‌ عقلانی و صوری شدن‌ سازمان‌ اجتماعی‌ تأكید می‌كرد و بر آن بود که مناسبات‌ فردی‌ كاهش‌ یافته‌، و بوروكراسیِ‌ بی‌چهره‌ گسترده‌تر شده ‌است‌. زیمل‌ مسئلۀ تنش‌ در زندگی‌ اجتماعی‌ میان‌ امر ذهنی‌ و شخصی‌ را، از یك‌ سو، و عینیت و گمنامی را، از سوی‌ دیگر، مطرح‌ كرد.
نویسندگان‌ بعدی‌ نه‌تنها در تعریفهای‌ خود، بلكه‌ در پیش‌فرضهایی‌ نیز كه‌ پایه‌ و اساس‌ این‌ تعریفات‌ است‌، با هم‌ اختلاف نظر دارند. دو نمونه‌ از این‌ مفروضات‌ متقابل‌ عبارت‌اند از هنجاری‌ و ذهنی‌. نخست‌ آنان‌كه‌ از سنت‌ ماركس‌ پیروی کرده‌اند (مثلاً هربرت‌ ماركوزه‌ و اریک (اریش‌) فروم‌ در ایالات‌ متحده‌ یا ژرژ فریدمان‌ و آنری‌ لُفِورْ در فرانسه‌)، از خود بیگانگی‌ را مفهومی‌ هنجاری‌، یعنی‌ ابزاری‌ برای‌ نقد وضع‌ موجود در پرتو برخی‌ از معیارهای‌ مبتنی‌ بر طبیعت‌ انسانی‌، «قانون‌ طبیعی‌»، یا اصول‌ اخلاقی‌ شمرده‌اند. دوم‌ اینكه‌ نظریه‌پردازان‌ پیرو ماركس‌ به‌ از خود بیگانگی‌ به‌ صورت‌ وضعی‌ عینی‌ و كاملاً مستقل‌ از آگاهی فردی‌ می‌نگرند. از این‌رو «آدم‌ ماشینی‌ خوشحال‌» در سركار، صرف نظر از اینكه‌ تجربۀ كار را پذیرفته‌ باشد یا نه‌، از خود بیگانه ‌است، ‌از ‌سوی ‌دیگر، ‌برخـی ‌از ‌نویسندگان‌ ــ بیشتر ‌تجـربه‌گرایان‌ آمریكایی ‌ــ تأكید دارند‌ كه‌ از خود ‌بیگانگی‌ واقعیتی ‌اجتماعی ـ روان‌شناختی‌ است‌؛ و این‌ همان‌ تجربۀ ناتوانی‌ و حس‌ غریبه‌ شدن‌ است‌. چنین‌ پیش‌فرضی‌ غالباً در تحلیلها و توصیفهای‌ رفتار انحرافی‌ (و در كار نظریه‌پردازانی‌ همچون‌ رابرت‌ ك‌. مِرتِن‌ و تَلكات‌ پارسِنز) دیده‌ می‌شود. (112)

اسم الکتاب : دانشنامه ایران المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 282
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست