اسیری لاهیجی، شمسالدین محمد بن یحیى بن علی گیلانی، متخلص به اسیری (د 912 ق / 1506 م)، عارف، شاعر و از مشایخ سلسلۀ نوربخشیه. اسیری در زادگاه خود، لاهیجان، مقدمات علوم ظاهری را فراگرفت و درد «عشق معرفت» در او پیدا شد و در رجب 849 به خدمت سید محمد نوربخش (د 869 ق) رسید که در آن هنگام در روستای شَفت، از نواحی گیلان، اقامت داشت. اسیری 16 سال در خدمت او بود و در این مدت، در عالم معرفت و شهود عرفانی به تجارب و حقایقی دست یافت (اسیری، اسرار ... ، 252-256). با قدرت یافتن صفویه (907 ق)، بیتردید راه و روش عرفانی اسیری مقبولتر و عامتر شد، بهویژه آنکه او با شاه اسماعیل اول (د 930 ق) رابطهای نزدیک داشت. اسیری در واقع نمایندۀ عرفان و تصوف شیعی است و خود سند طریقت خویش را با 20 واسطه به امام رضا (ع) میرساند (نک : مفاتیح ... ، 585، «رسائل»، 350). با اینکه او بزرگترین و ممتازترین جانشین سید محمد نوربخش بود، همچنان رهبری را در ذات نوربخش منحصر، و لقای او را برتر از «عزت دنیا و دین» میدانست. نیز از نوربخش با عناوینی چون «امام الاصفیا» یاد ( اسرار، 49، دیوان، 80، نیز 145، 147)، و خود را ساختۀ «فیضِ نوربخشی» معرفی میکرد (همان، 65) و پیر خود را با «مهدی» قابل قیاس میدانست. اسیری در اقلیم کشف و شهود مدعی تجربههای فردی شده، و تصریح کرده که در بدو سلوک، «نور تجلی الٰهی» بر او ظاهر شده است (مفاتیح، 66-67). او در 852 ق خود را متجلی به «تجلی صفت نور» یافته (همان، 80)، و بار دیگر عالم هستی را با یک نور واحد روشن دیده (همان، 343-344)، و سرانجام، متجلی به «تجلی نور سیاه» شده است، یعنی به بلندترین نقطۀ سلوک در عرفان رسیده، و خود را قیوم همۀ عالم یافته است (همان، 523). آثار منظوم او عبارتاند از: 1. اسرار الشهود، که مثنویای است مشتمل بر 3هزار بیت، در بحر رمل مسدس مقصور (هموزن مثنوی مولوی)، متضمن نکتهها و تمثیلهای عرفانی؛ 2. دیوان، مشتمل بر غزلهای فارسی و عربی، ترجیعبند و رباعی، نزدیک به 5 هزار بیت؛ 3. منتخب مثنوی، گزیدهای از مثنوی مولوی که اسیری در 874 ق آن را گرد آورده، و برخی از مشکلات را نیز بهنظم، تبیین کرده است (نک : دیوان، 280؛ زنجانی، «ک»، «کا»). آثار منثور او اینها ست: 1. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، که نامدارترین اثر او در قلمرو عرفان و معروفترین شرح در میان شروح گلشن راز محمود شبستری است (نک : شوشتری، 2 / 152)؛ 2. «شرح دو بیت مثنوی»، که گزارشی است کوتاه از دو بیت مثنوی مولوی: چونکه بیرنگی اسیر رنگ شد ... (دیوان، 338)؛ 3. «اجازهنامه»: اجازهای است عرفانی که اسیری برای شیخ حیرتی و فرزندش، ابوالذبیح اسماعیل، به عربی در زَبیدِ یمن در 883 ق نوشته است؛ 4. چند رسالۀ منثور دیگر، متضمن گزارشهایی کوتاه از ابیات دشوار عرفانی.